کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسیمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جسیمه
لغتنامه دهخدا
جسیمه . [ ج ُ س َ م َ ] (ع اِ مصغر) جسم خرد. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
جسیمة
لغتنامه دهخدا
جسیمة. [ ج َ م َ ] (ع ص ) تأنیث جسیم به معنی بزرگ و تناور. (منتهی الارب ). رجوع به جسیم شود: احسن اﷲ حفظک و حیاتک و امتع امیرالمؤمنین بک و بالنعمة الجسیمة. (تاریخ بیهقی ص 298). || زمین بلند که بر آن آب رفته باشد. ج ، جِسام . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
جسام
لغتنامه دهخدا
جسام . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جَسیم و جَسیمه ، بمعنی بزرگ و تناور. (ناظم الاطباء). ج ِ جسیم ،بمعنی بزرگ و تناور. (آنندراج ). ج ِ جسیمه مؤنث جسیم ، بمعنی بزرگ و تناور. (از منتهی الارب ). ج ِ جسیم و جسیمه ، بمعنی بزرگ جسم و تن کلان . (از اقرب الموارد)...
-
متکفل
لغتنامه دهخدا
متکفل . [ م ُ ت َ ک َف ْ ف ِ ] (ع ص ) ضامن ومتعهد. (غیاث ). ضامن و متعهد و پذیرفتار کسی گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ضامن و متعهد و کفیل و آن که پذیرفتاری از کسی میکند. پرستار و پذیرفتار و عهده دار. (ناظم الاطباء) : و استا...
-
اسوان
لغتنامه دهخدا
اسوان . [ اُس ْ ] (اِ خ ) شهری بصعید مصر. (منتهی الارب ). شهری در مصر علیا. (دمشقی ). یاقوت گوید: شهری بزرگ و کوره ایست در آخر صعید مصر و اول بلاد نوبه بر ساحل شرقی نیل ، و آن در اقلیم دوم است ، طول وی 57 درجه و عرض 22 درجه و 30 دقیقه و در جبال وی مق...