کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جسور
/jasur/
معنی
۱. شجاع؛ دلیر؛ بیباک.
۲. گستاخ.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیباک، بیپروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس
۲. بیآزرم، بیادب، بیحیا، پررو، گستاخ
۳. متجاسر ≠ کمدل
برابر فارسی
گستاخ، بی باک، دلیر
دیکشنری
aggressive, assertive, bold, boldfaced, bumptious, devil-may-care, forward, intrepid, nervy, perky, presumptuous
-
جستوجوی دقیق
-
جسور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیباک، بیپروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس ۲. بیآزرم، بیادب، بیحیا، پررو، گستاخ ۳. متجاسر ≠ کمدل
-
جسور
فرهنگ واژههای سره
گستاخ، بی باک، دلیر
-
جسور
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (ص .) 1 - گستاخ . 2 - دلیر.
-
جسور
لغتنامه دهخدا
جسور. [ ج َ ] (ع ص ) دلیر بلندبالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلیر. گستاخ . متهور و بی شرم . (منتهی الارب ). مذکر و مؤنث در آن یکسان است . یقال : رجل جسور و امراءة جسور. (از ناظم الاطباء). دلیر. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). خیره . (مج...
-
جسور
لغتنامه دهخدا
جسور. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جِسر و جَسر،بمعنی پل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جسور
لغتنامه دهخدا
جسور. [ ج ُ ] (ع مص ) دلیری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیش آمدن دشمن خود راو دلیری نمودن . (ناظم الاطباء). دلیر شدن . (المصادر زوزنی ). || عبور کردن شتران از بیابان . || پل ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جسور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jasur ۱. شجاع؛ دلیر؛ بیباک.۲. گستاخ.
-
جسور
دیکشنری فارسی به عربی
تجاسر , جديد , جري , جريي , دعي , صلف , مغامر , مهاجم , نقرة , وقح
-
واژههای مشابه
-
دختر جسور
دیکشنری فارسی به عربی
بنت وقحة
-
جسور کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شجع
-
ادم جسور و بی ادب
دیکشنری فارسی به عربی
قشرة
-
واژههای همآوا
-
جثور
لغتنامه دهخدا
جثور. [ ] (ع مص ) بدمیدن صبح . (زوزنی ).