کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسته جسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جسته جسته
معنی
(جَ تِ. جَ تِ) (ق .) اندک اندک ، تدریجاً.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جسته جسته
فرهنگ فارسی معین
(جَ تِ. جَ تِ) (ق .) اندک اندک ، تدریجاً.
-
جسته جسته
لغتنامه دهخدا
جسته جسته . [ ج َ ت َ / ت ِ ج َ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) کم کم .سند آن در لفظ زبان شکسته بیاید. (آنندراج ). تک تک . گاه گاه . یک یک . (یادداشت مؤلف ). یواش یواش . تدریجاً. (فرهنگ نظام ): جسته جسته اخباری میرسد. جسته جسته اطلاعاتی به ما میرسد. جسته جسته...
-
جستوجو در متن
-
glistening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
glistened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جالب است، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
glisten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلعیدن، پرتلالوء، جسته جسته برق زدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن
-
قلاچ
فرهنگ فارسی معین
(قُ لّ) [ تر. ] (اِ.) جستن اسب و راه جسته جسته رفتن آن .
-
قلاچ
لغتنامه دهخدا
قلاچ . [ ق ُل ْ لا ] (ترکی ، اِ) برجستن اسب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جستن اسب و راه جسته جسته رفتن آن . (آنندراج از فرهنگ وصاف ).
-
زبان شکسته
لغتنامه دهخدا
زبان شکسته . [ زَ ن ِ ش ِ ک َ ت َ / ت ِِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از زبان لکنت دار. (آنندراج ). کنایه از زبان الکن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 191) : تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت غماز رنگ هم به زبان شکسته گفت . صائب .غبار خط به زبان شکسته میگوی...
-
تک تک
لغتنامه دهخدا
تک تک . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یکی یکی و جدا و فردفرد. (ناظم الاطباء). جسته جسته . تنهاتنها. بندرت . دانه دانه . با فاصله های مکانی . گاهی یکی و گاهی یکی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : همچو پشت کس بتان تتارمانده هرجای تک تک و نخ نخ . نزاری (از...
-
به ندرت
فرهنگ واژههای سره
جسته گریخته
-
relievos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفاه، بر جسته کاری
-
notables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره ها، شخص بر جسته
-
personage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخصیت، شخص بر جسته، بازیگران داستان
-
browser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرورگر، کسیکه جسته و گریخته میخواند