کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جساسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جساسه
/jassāse/
معنی
جانوری که جاسوس دجال است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جساسه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) [عربی: جسّاسَة] [قدیمی] jassāse جانوری که جاسوس دجال است.
-
واژههای مشابه
-
جساسة
لغتنامه دهخدا
جساسة.[ ج َس ْ سا س َ ] (ع ص ) تأنیث جَسّاس ، بمعنی بسیار تجسس کننده ٔ اخبار. (از ذیل اقرب الموارد). || (اِخ ) جانوری است که در جزایر باشد و تجسس اخبار کرده به دجال رساند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دابه ای است در جزایر دریا که اخبار ...
-
سیاستمدار (جساسة)
دیکشنری فارسی به عربی
السائس
-
جستوجو در متن
-
السائس
دیکشنری عربی به فارسی
سياستمدار (جساسة)
-
جساس
لغتنامه دهخدا
جساس . [ ج َس سا ] (ع ص ) بسیار تجسس کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسیار تفحص کننده . (از اقرب الموارد). بسیار پژوهنده . کنجکاو. (یادداشت مؤلف ). || شیر چنگل زننده در شکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شیر چنگل زده در شکار. (ناظم ا...