کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جزیه
/jezye/
معنی
مالیات سرانه که در قدیم دولتهای اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی میکردند (= اهل ذمه) میگرفتند؛ گزیت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باج، باژ، خراج، گزیت، مالیات
برابر فارسی
باژ، گزیه، گزیت
دیکشنری
tribute
-
جستوجوی دقیق
-
جزیه
واژگان مترادف و متضاد
باج، باژ، خراج، گزیت، مالیات
-
جزیه
فرهنگ واژههای سره
باژ، گزیه، گزیت
-
جزیه
فرهنگ فارسی معین
(جِ یِ) [ معر. ] (اِ.) خراجی که اهل کتاب سالانه به دولت اسلامی می پرداختند.
-
جزیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جزیَة، معرب، مٲخوذ از آرامی] [قدیمی] jezye مالیات سرانه که در قدیم دولتهای اسلامی از مردم غیر مسلمان که اهل کتاب بودند و در ممالک اسلامی زندگی میکردند (= اهل ذمه) میگرفتند؛ گزیت.
-
جزیه
دیکشنری فارسی به عربی
فدية ، إتاوةٌ
-
واژههای مشابه
-
جزیة
لغتنامه دهخدا
جزیة. [ ج ِزْ ی َ ] (معرب ، اِ) خراج زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء). || آنچه از ذمی گیرند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). این لفظ مأخوذ از گَزیت و گِزْیَت فارسی است . (ناظم الاطباء). آنچه ب...
-
جِزْيَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
خراجي که از اهل ذمه گرفته شود ( بدين مناسبت آن را جزيه ناميدهاند که در حفظ جان ايشان به گرفتن آن اکتفاء ميشود )
-
جزیه خانه
لغتنامه دهخدا
جزیه خانه . [ ج ِزْ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در آن باج و خراج جمع شود. || گمرک خانه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
خراج
واژگان مترادف و متضاد
باج، جزیه، عوارض، مالیات
-
سرگزیت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (اِمر.) جزیه ، باج .
-
إتاوةٌ
دیکشنری عربی به فارسی
جزيه , خراج , ماليات , رشوه
-
گزیه
لغتنامه دهخدا
گزیه . [ گ ِزْ ی َ / ی ِ ] (اِ) جزیه . (آنندراج ). خراج و جزیه و رشوت . (غیاث ).
-
مالیات
واژگان مترادف و متضاد
باج، جزیه، خراج، ساو، عوارض