کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزین
لغتنامه دهخدا
جزین . [ ج َ ] (اِخ ) از توابع فردوس (تون ) است .
-
جزین
لغتنامه دهخدا
جزین . [ ج َ ] (اِخ ) مرکز دهستان میان تکاب از بخش سجستان شهرستان گناباد محسوب میشود. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و ارزن و زیره و شغل اهالی زراعت و مالداری است و مزارع چاه قندی ، چاه قند خشک ، لیئوم ، میمنگ ، بلندر، سیار و امیرآباد ا...
-
جزین
لغتنامه دهخدا
جزین . [ ج ِ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است نزدیک اصفهان . این قریه باطراوت است و درختان و آب فراوان و جامع و منبر دارد. و مقبره ٔ مظفربن زاهد در آنجا است . (از معجم البلدان ).
-
جزین
لغتنامه دهخدا
جزین . [ ج ِزْ زی ] (اِخ ) قریه ای از قرای جبل عامل است و ابوعبداﷲ محمدبن الشیخ جمال الدین مکی بن الشیخ شمس الدین محمدبن حامدبن احمد النبطی از آنجا است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
جزین
لغتنامه دهخدا
جزین . [ ج ُ زَ ] (اِخ ) بنا به گفته ٔ حافظ ابوعبداﷲبن النجار از قرای نیشابور است . (از معجم البلدان ).
-
جزین
واژهنامه آزاد
جزین شهری است دراستان خراسان رضوی ازتوابع شهرستان بجستان محصولات اصلی ان انار،زعفران،زیره،غلات ودارای امام زاده ابوعلی خداشاهی جزین می باشد.ودارای معادن بسیارمهم سرب ،روی،کائولن،وارای انواع سنگ ساختمانی،
-
واژههای مشابه
-
درب امامزاده جزین
لغتنامه دهخدا
درب امامزاده جزین . [ دَ ب ِ اِ دِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 6هزارگزی شمال فلاورجان و 5هزارگزی راه شهر کردبه اصفهان . با 144 تن سکنه . آب آن از زاینده رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
جستوجو در متن
-
قتالة
لغتنامه دهخدا
قتالة. [ ق ِ ل َ ] (اِخ ) نام دهی است در لبنان ، به جزین . (ذیل المنجد).
-
خسبنده
لغتنامه دهخدا
خسبنده .[ خ ُ ب َ دَ / دِ ] (نف ) نایم . خوابیده : در این ره جزین خواب خرگوش نیست که خسبنده ٔ مرگ را هوش نیست . نظامی .هقعه ؛ مرد بسیار تکیه کننده و بر پهلو خسبنده میان قوم . (منتهی الارب ).
-
برگماردن
لغتنامه دهخدا
برگماردن . [ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) برگماشتن . برگماریدن : گمانی مبر کاین ره مردمست برین کار نیکو خرد برگمار. ناصرخسرو.که جوهری ز عرض لامحاله خالی نیست جزین نباشد دل برگمار و ژرف گمار. ناصرخسرو.و رجوع به برگماشتن شود.
-
برهانی
لغتنامه دهخدا
برهانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برهان . مدلَّل . مبرهن . (یادداشت دهخدا) : حجتی بپْذیر برهانی ز من زیراکه نیست آن دبیرستان کلی را جزین جزوی گوا. ناصرخسرو.- دلیل برهانی ؛ دلیل الزام آور. (ناظم الاطباء). رجوع به دلیل شود.
-
خدابنده لو
لغتنامه دهخدا
خدابنده لو. [ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های پنجگانه ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان است . این دهستان در قسمت خاوری بخش قیدار واقع و از 54 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود که سکنه ٔ آن در حدود 24 هزار تن میباشد. قراء مهم آن عبارت است از: دو تپه ٔ پ...
-
الچخت
لغتنامه دهخدا
الچخت . [ اَ / اِ / اُچ َ ] (اِ) طمع. (فرهنگ اسدی نخجوانی ) (فرهنگ اوبهی ). طمع، و بکسر نیز گفته اند. (از شرفنامه ٔ منیری ). امید. (فرهنگ اسدی چ پاول هورن ). طمع و امید. (فرهنگ جهانگیری ). طمع و حاجت و امید و چشمداشت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن ...