کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزيي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جزيي
معنی
کسري , کوچک , جانبدار , طرفدار , مغرض , جزءي , ناتمام , بخشي , قسمتي , متمايل به , علا قمند به
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزيي
دیکشنری عربی به فارسی
کسري , کوچک , جانبدار , طرفدار , مغرض , جزءي , ناتمام , بخشي , قسمتي , متمايل به , علا قمند به
-
واژههای مشابه
-
جزیی
لغتنامه دهخدا
جزیی . [ ج ُزْ ] (ص نسبی ) منسوب به جزء، ضد کلی که پازتازی نیز گویند.(ناظم الاطباء). همان جزئی است که در کتابت فارسی همزه به یا تبدیل شده است . رجوع به جزئی و جزوی شود.
-
جزیی
دیکشنری فارسی به عربی
متکبر
-
کار جزیی
دیکشنری فارسی به عربی
هواية
-
جزیی از آن
فرهنگ واژههای سره
پاره ای از آن
-
جستوجو در متن
-
josey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزیی
-
jazy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزیی
-
جانبدار
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي
-
مغرض
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي
-
بخشی
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي
-
قسمتی
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي
-
متمایل به
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي
-
علا قمند به
دیکشنری فارسی به عربی
جزيي