کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جزوع
/jazu'/
معنی
ناشکیبا؛ بیتاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزوع
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (مص ل .) بی تابی کردن ، ناشکیبایی کردن .
-
جزوع
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (ص .) ناشکیبا.
-
جزوع
لغتنامه دهخدا
جزوع . [ ج َ ] (ع ص )ناشکیبا و زاری کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). ناشکیبا. (دهار) (مهذب الاسماء). بسیار جزع کننده . بی شکیبا. بسیار بی تابی کننده . بسیار ناشکیبایی کننده . (یادداشت مؤلف ) : و ذوالصبر محمود علی کل ح...
-
جزوع
لغتنامه دهخدا
جزوع . [ ج ُ ] (ع مص ) ناشکیبائی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جَزَع . (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جزوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] jazu' ناشکیبا؛ بیتاب.
-
واژههای همآوا
-
جزوء
لغتنامه دهخدا
جزوء. [ ج ُ ] (ع مص ) بسنده کردن . || بسنده کردن ستور به گیاه تر از آب . (از تاج المصادر بیهقی ) (از متن اللغة) (ازمنتهی الارب ). جَزء. جُزء. رجوع به این کلمات شود.
-
جذوع
لغتنامه دهخدا
جذوع . [ ] (اِخ ) نام دیهی از دیههای مدینه است که احمدبن جعفر در آن مسکن و مقام داشت و از این جهت فرزندان او را جذوعیه نام کرده اند. (از تاریخ قم ص 225).
-
جذوع
لغتنامه دهخدا
جذوع . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جِذع . (منتهی الارب ). ج ِ جذع بالکسر، تنه ٔ درخت خرمابن و جز آن . (آنندراج ). تنه های درخت . (غیاث اللغات ) : ناتراشیده همی باید جذوع تا دروگر اصل سازد یا فروع . مولوی .رجوع به جذع شود.
-
جذوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جِذع] [قدیمی] jozu' = جذع
-
جُذُوعِ
فرهنگ واژگان قرآن
تنه های درختان خرما
-
جستوجو در متن
-
ناشکیبا
واژگان مترادف و متضاد
بیآرام، بیصبر، بیقرار، جزوع، عجول، ناشکیب، ناصبور ≠ شکیبا، صبور
-
جزع
واژگان مترادف و متضاد
التماس، الحاح، بیتابی، بیقراری، تضرع، جزوع، زاری، فزع، ناشکیبایی، ناله، ندبه
-
ناشکیبائی کردن
لغتنامه دهخدا
ناشکیبائی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جزع . (دهار) (ترجمان القرآن ). جزوع . اهتکاع . (منتهی الارب ). بی قراری نمودن . بی تابی کردن .