کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزم کردن
لغتنامه دهخدا
جزم کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیت استوار کردن . قطع کردن . دل نهادن بر : عزم کردم و نیت جزم که بقیت عمر فرش هوس درنوردم . (گلستان ). رجوع به جزم شود.
-
جزم کردن
واژهنامه آزاد
در جمله (در را جزم کن) به معنی چفت کردن و به صورت کامل بستن است
-
واژههای مشابه
-
حرف جزم
لغتنامه دهخدا
حرف جزم . [ ح َ ف ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف جازمه شود.
-
عَزم جَزم
لهجه و گویش تهرانی
تصمیم قطعی
-
جزم اندیش
واژهنامه آزاد
یکسو نگر - متعصب
-
جَزم و جُفت
فرهنگ گنجواژه
کیپ.
-
جُفت و جَزم
فرهنگ گنجواژه
کاملاً اندازه و چسبیده به هم.
-
جستوجو در متن
-
مصمم شدن
واژگان مترادف و متضاد
اراده کردن، تصمیم گرفتن، عزم کردن، عزم جزم کردن، مصمم گشتن
-
مصمم شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عزم جزم کردن ، تصمیم گرفتن .
-
همت بستن
فرهنگ فارسی معین
(هِ مَّ. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - عزم جزم کردن . 2 - توجه و همُ خود را صرف کسی یا چیزی کردن .
-
صریمت
فرهنگ فارسی معین
(صَ مَ) [ ع . صریمة ] 1 - (مص ل .) دل بر انجام کاری نهادن ، عزم جزم کردن . 2 - (اِ.) تودة ریگ .
-
تقطاع
لغتنامه دهخدا
تقطاع . [ ت ِ ق ِطْ طا ] (ع مص ) بریدن و جدا کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک گردانیدن خرما را. || بازداشتن کسی را از حق وی . || باطل کردن حدث نماز را. || جزم کردن در گفتار. || بستن و بیمناک ساختن راه را بر روندگا...
-
بت
لغتنامه دهخدا
بت . [ ب َت ت ] (ع مص ) قطع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). بریدن . قطع کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از آنندراج ). قطع کردن و یکسو کردن کاری را. (یادداشت مؤلف ). و ازینجاست بت که به شنگرف بر سر هر فقره ٔ نثر می نگارند و آن اشارت است به این معنی که ...