کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزع الدواهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جزع فام
لغتنامه دهخدا
جزع فام . [ ج َ ] (ص مرکب ) همانند جزع . چون مهره ٔ یمنی : چو کرده برون خنجر جزع فام برآید هزارش عقیق از نیام .(گرشاسب نامه ).
-
جزع کنان
لغتنامه دهخدا
جزع کنان . [ ج َ زَ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال جزع . در حال فریاد و فغان کردن . بیتابی کنان . زاری کنان : چون کوه به کوه و دشت بر دشت گریان و جزع کنان همی گشت . نظامی .و رجوع به جزع و جزع کردن شود.
-
جزع گون
لغتنامه دهخدا
جزع گون . [ ج َ ](ص مرکب ) بسان جزع . جزع فام . همرنگ جزع : چون خنجر جزع گون برآردلعل از دل سنگ خون برآرد.نظامی .
-
جزع یمانی
لغتنامه دهخدا
جزع یمانی . [ ج َ ع ِ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مهره ای است که به یمن منسوب است و آنرا جزع یمنی و قسمی از آنرا نیز جزع ظفاری گویند. رجوع به جزع و جزع ظفاری و کتاب الجماهر بیرونی ص 174 شود : ز جزع یمانی یکی گنبدی نشستنگه نامور موبدی . فردوسی .خطخط...
-
جزع بنی حماز
لغتنامه دهخدا
جزع بنی حماز. [ ج َ ع ُ ب َ ح َم ْ ما ] (اِخ ) آنان از بنی التیم ، تیم عدی هستند و بگفته ٔحفصی نام وادیی است به یمامه . (از معجم البلدان ).
-
جزع بنی کوز
لغتنامه دهخدا
جزع بنی کوز. [ ج َ ع ُ ب َ ] (اِخ ) از دیار بنی ضباب است به نجد و تا آنجا دو روز راه است به یک طریق . (از معجم البلدان ).
-
جزع و فزع کردن
لغتنامه دهخدا
جزع و فزع کردن . [ ج َ زَ ع ُ ف َ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فریاد و زاری کردن . بیتابی و فغان کردن . رجوع به جزع و فزع شود.
-
جزع و فزع
لغتنامه دهخدا
جزع و فزع . [ ج َ زَ ع ُ ف َ زَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) فریاد و زاری . و با مصدر کردن ترکیب میشود.
-
جَزَع و فَزَع
فرهنگ گنجواژه
التماس ، جزع و فزع کردن.