کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزائر زنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزائر زنج
لغتنامه دهخدا
جزائر زنج .[ ج َ ءِ رِ زَ ] (اِخ ) جزائرالزنج . جزائریست که معادن بلور دارند. رجوع به الجماهر بیرونی ص 184 شود.
-
واژههای مشابه
-
جزائر آبی
لغتنامه دهخدا
جزائر آبی . [ ج َ ءِ رِ ](اِخ ) جزائر سیانه . جزائریست که در نزدیکی بسفر ترکیه (بوغاز اسلامبول کنونی )واقع شده اند. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 937).
-
جزائر خالدات
لغتنامه دهخدا
جزائر خالدات . [ ج َ ءِ رِ ل ِ ] (اِخ ) همان جزائرالسعادة است که منجمان در آثار خود آورده اند. این جزائر در بحر محیط در اقصای مغرب قرار گرفته و معمور وآبادان بوده و گروهی از حکما در آن سکونت داشته اند و قواعد نجوم را بر آن بنیان نهاده اند. ابوریحان ب...
-
جزائر دریا
لغتنامه دهخدا
جزائر دریا. [ ج َ ءِ رِ دَرْ ] (اِخ ) نام یکی از نواحیی که تحت حکومت داریوش بوده و ذکر آن در کتیبه ٔ بزرگ داریوش آمده است . رجوع به تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1571 شود.
-
جزائر دیوامحل
لغتنامه دهخدا
جزائر دیوامحل . [ ج َ ءِ رِ ؟ ] (اِخ ) نام جزائری بحدود چین و جاوه و بنگاله . رجوع به از سعدی تا جامی ص 434 شود.
-
جزائر سعادات
لغتنامه دهخدا
جزائر سعادات . [ ج َ ءِ رِ س َ ] (اِخ ) همان جزائرالخالدات است . رجوع به جزائر خالدات شود.
-
جزائر مزغنای
لغتنامه دهخدا
جزائر مزغنای . [ ج َ ءِ رِ ؟ن ْ نا ] (اِخ ) نام ناحیه ای است به اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 54 شود.
-
جزائر میورقة
لغتنامه دهخدا
جزائر میورقة. [ ج َءِ رِ ؟ ] (اِخ ) جزیره های پربرکتی است در اندلس که میوه ها و مراعی بسیار و آب و هوای لطیف و پاک و بدون آفت و عاهة دارد. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 30،51، 56، 147، 160، 163، 209، 266، 267 و 332 شود.
-
جزائر بنی مرغنای
لغتنامه دهخدا
جزائر بنی مرغنای . [ ج َ ءِ رِ ب َ م َ غ َ ] (اِخ ) شهریست به مغرب . (منتهی الارب ).
-
جزائر دریاهای خاور
لغتنامه دهخدا
جزائر دریاهای خاور. [ ج َ ءِ رِ دَرْ ی ِ وَ ] (اِخ ) نامی است که در ترجمه ٔ ج 3 تاریخ ادبیات ادوارد برون به سرزمین بریتانیا اطلاق شده است . رجوع به از سعدی تا جامی حاشیه ٔ ص 328 شود.
-
جستوجو در متن
-
زابج
لغتنامه دهخدا
زابج . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) از جزائر اقیانوس هند است . صاحب اخبار الصین و الهند آرد: سپس کشتیها به مملکة و ساحلی میرسند که بار، کلاه بار خوانده میشود. این مملکت زابج است که در طرف راست هندوستان قرار دارد. (اخبار الصین و الهند ص 8 س 16). در ضمن بیان م...
-
سجیل
لغتنامه دهخدا
سجیل . [ س ِج ْ جی ] (ع اِ) سنگ گل . (منتهی الارب ) (نصاب الصبیان ) (ترجمان القرآن ). سنگ گل و آن نوعی از سنگ خام است . (غیاث ). در المعرب از ابن قتیبه سجیل بفارسی سنگ و گل است ، یعنی حجارة و طین . (المعرب ص 181). احمد محمد شاکر در تعلیق بر این کلمه ...
-
بحر
لغتنامه دهخدا
بحر. [ ب َ ] (ع اِ) مقابل بر (خشکی ). دریا. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). دریای شور. (منتهی الارب ). دریای محیط که شور است . (غیاث اللغات ). یم . صاحب آنندراج گوید: بیکران و بی پایان و پرآشوب و تلخ و گران لنگر و سبکروح و گوهرخیز و گوهربار و گوهرزای از صف...