کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - پیمانه ، کیل . 2 - جریب .
-
چلمردی
واژهنامه آزاد
چَلمَردی. نام روستایی واقع در بخش هزار جریب شهرستان نکا
-
گریو
لغتنامه دهخدا
گریو. [ گ َ وْ ] (اِ) گریب . جریب . (ملخص اللغات حسن خطیب ).
-
طناب
فرهنگ فارسی معین
(طَ نّ) [ ع . ] (اِ.) مسافتی از زمین که معادل 809/0 جریب است .
-
اجربة
لغتنامه دهخدا
اجربة. [ اَ رِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ جَریب و جِراب .
-
بیسوه
لغتنامه دهخدا
بیسوه . [ وِ ](اِ) مأخوذ از هندی ، یک ششم جریب . (ناظم الاطباء).
-
طسق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹طسک› [قدیمی] tasq خراجی که از هر جریب زمین زراعتی میگرفتند؛ خراجی که از کشتوزرع گرفته میشد.
-
روستای لیمونده
واژهنامه آزاد
روستایی در دهستان زارم رود در شهرستان نکا و در بخش هزار جریب
-
کافی بافی
لغتنامه دهخدا
کافی بافی . (اِخ ) دهی است از روستاهای چهاردانگه هزار جریب بمازندران . (مازندران و استرآباد رابینو ص 165).
-
گرگ تاج
لغتنامه دهخدا
گرگ تاج . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از چهاردانگه تابع هزار جریب . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 166).
-
صلیبی خط
لغتنامه دهخدا
صلیبی خط. [ ص َ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خط چهارگوشه . || در سکندرنامه مراد از جریب مساحت [ است ]. (غیاث اللغات ).
-
سادات مرتضوی
لغتنامه دهخدا
سادات مرتضوی . [ ت ِ م ُت َ ض َ وی ی ] (اِخ ) رجوع به سادات هزار جریب شود.
-
لای پسند
لغتنامه دهخدا
لای پسند. [ پ َ س َ ] (اِخ ) موضعی به هزار جریب مازندران . (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی ).
-
پهپشت
لغتنامه دهخدا
پهپشت . [ پ َ پ ُ ] (اِخ ) موضعی به هزار جریب مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 123 بخش انگلیسی ).
-
بیگهه
لغتنامه دهخدا
بیگهه . [ گ َ هََ ه ْ ] (اِ) مأخوذ از هندی ، مقیاسی معادل یک ثلث جریب . (ناظم الاطباء).