کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریان شوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
direct current
جریان مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان برقی که فقط در یک جهت در حرکت است و مقدار متوسط آن تقریباً ثابت است
-
migration current
جریان مهاجرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جریانی که براثر مهاجرت یونهای باردار مثبت به سطح آند تولید میشود
-
interrupted flow
جریان ناپیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جریان عبوری که به علت وجود چراغ راهنمایی یا تابلوهای ایست و رعایت حقّ تقدّم بهصورت دورهای قطع میشود
-
reactive current, idle current, inactive current, wattless current, quadrature current
جریان ناکنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از جریان متناوب که عمود بر بُردار ولتاژ است و سهمی در توان الکتریکی ندارد، ولی باعث افزایش اتلاف میشود متـ . جریان غیرفعال
-
plug-flow
جریان نهرگونه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی جریان آب یا فاضلاب در حوض یا مخزن یا واکنشگاه که در آن بخشی از سیال بدون پخش شدن یا مخلوط شدن با سایر قسمتها حرکت میکند
-
diverging traffic
جریان واگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تفکیک جریان تردد به دو یا چند جریان مجزا
-
influent
جریان ورودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آب یا فاضلابی که به مخزن یا حوضچه یا تصفیهخانه وارد میشود متـ . ورودی
-
cocurrent flow, concurrent flow
جریان همسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] الگوی جریانی که در آن دو جریان در یک جهت حرکت میکنند متـ . شارش همسو
-
art movement
جریان هنری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] ← جریان
-
current density
چگالی جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان الکتریکیای که از واحد سطح مقطع جسم رسانا میگذرد
-
streamline
خط جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خطی فرضی در جریان شاره که مماس بر آن همواره در راستای سرعت جریان است
-
جریان طرزه
لغتنامه دهخدا
جریان طرزه . [ ] (اِخ ) از رستاق طبرش همدانی و اصبهانی . (از تاریخ قم ص 120).
-
current electrode
الکترود جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] الکترود اتصالبهزمینِ مدار گسیلنده در روش قطبش القایی
-
جریان هوا
دیکشنری فارسی به عربی
هواء
-
جریان تحتانی
دیکشنری فارسی به عربی
تيار تحتي