کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرون
لغتنامه دهخدا
جرون . [ ج َ ] (اِخ ) نام ولایتی بوده نزدیک به بندر هرمز از بناهای اردشیرو گفته اند نزدیک هم بوده است ، در عهد صفویه شاه عباس ماضی بنام خود بندری ساخته آباد نموده که به بندرعباس مشهور است و قرایی که بجرون منسوب بود اکنون نیزجرونات خوانند و اصل در این...
-
جرون
لغتنامه دهخدا
جرون . [ ج ُ ] (ع مص ) خوگر شدن و عادت کردن بر کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تمرین کردن و خو گرفتن بر کاری و جز آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سوده و نرم شدن جامه و زره . (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (ناظم...
-
واژههای مشابه
-
جزیره ٔ جرون
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ جرون . [ ج َ رَ ی ِ ج َ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ ارموز است . رجوع به این کلمه و جرون و کتاب سرزمینهای خلافت شرقی ص 341 شود.
-
جستوجو در متن
-
جزیره ٔ ارموص
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ارموص . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ ارموز است . رجوع به جرون شود.
-
چرون
لغتنامه دهخدا
چرون . [ چ َرْ وَ ] (اِخ ) نام شهر هرمز. (آنندراج ). نام قدیم شهرهرمز. (ناظم الاطباء). رجوع به جرون و گمبرون شود.
-
جزیره ٔ ارموز
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ارموز. [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن خردادبه دراواسط قرن نهم میلادی از جزیره ٔ نزدیک به هرمز موسوم به «ارموز» نام برده که حمداﷲ مستوفی آنرا «ارموص » نوشته و بدون شک همان است که به جزیره ٔ جرون معروف شده است . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 341). و ...
-
یانون
لغتنامه دهخدا
یانون . (اِخ ) (به معنی خوابیده ) شهری است حدود یهودا. (صحیفه ٔ یوشع 15:53) کاندر برآن است که در نزد بیت نعیم نزدیکی جرون واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
جزیره ٔ زورن
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ زورن . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) همان جرون یا جزیره ٔ ارموز است . رجوع به کلمات مرقوم و کتاب سرزمینهای خلافت شرقی ص 341 شود.
-
قریه ٔ ارباع
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ ارباع . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ اَ ] (اِخ ) یاقریه ٔ اربع (شهر اربع)، و آن شهری است که مردی اربعنام آن را بنیاد نهاد، و در تقلید مذکور است که این شهر مختص چهار نفر بود یعنی ابراهیم و اسحاق و یعقوب و آدم ، و اسم معروف آن جرون بود. (سفر پیدایش 23:...
-
زیف
لغتنامه دهخدا
زیف . (اِخ ) مردی از نسل یهودا. (اول تواریخ ایام 4: 16). || شهریست در قسمت جنوبی یهودا. (صحیفه ٔیوشع 15:24). || شهری است بر تلی که بمساحت 4 میل از جرون دور و در موضعی که به تل الزیف مسمی است و بر حدود دشت زیف واقع میباشد (اول سموئیل 23:14 - 24 و 26:2...
-
زیرباد
لغتنامه دهخدا
زیرباد. (اِخ ) نام گنگباری (مجمعالجزایری ) در دریای آنتیل ، بر شمال ونه زوئلا مقابل برباد.و این نام در افسانه های ما مکرر آمده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام کشور و ملکی . (ناظم الاطباء).صاحب برهان قاطع در ذیل «ملاخ » آرد: نام جزیره ای است از ج...
-
کرمان
لغتنامه دهخدا
کرمان . [ ک ِ ](اِخ ) (شهر...) یکی از شهرهای مهم کشور و مرکز استان هشتم است . این شهر در زمان سلاطین ساسانی بنا شده است بانی آن بهرام پنجم است که در زمان ولیعهدی به کرمانشاه ملقب بوده است . طول جغرافیایی آن 57 درجه و 5دقیقه و عرض 30 درجه و 17 دقیقه و...
-
پرتقال
لغتنامه دهخدا
پرتقال . [ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) (کشور...) نام قدیم آن لوزی تانی و یکی از کشورهای جنوبی اروپاست و در مغرب شبه جزیره ٔ ایبری واقع است و سرحدات آن از مشرق و شمال اسپانیا و از مغرب و جنوب اقیانوس اطلس است و 88740 هزارگزمربع مساحت و 6500000 تن سکنه دارد. پایت...