کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
jingle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای جیر جیر، صدای جرنگ جرنگ، طنین زنگ، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
-
clangors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، طنین ناقوس ها، جرنگ جرنگ
-
jingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جینگی، دارای صدای جرنگ جرنگ
-
tintinnabulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tintinnabulations، جرنگ جرنگ، طنین زنگ، طنین ناقوس
-
tinkled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، صدای جرنگ جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن
-
jingled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jingled، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
-
رنين
دیکشنری عربی به فارسی
سنج , ترتيب زنگهاي موسيقي , سازياموسيقي زنگي , صداي سنج ايجادکردن , ناقوس رابصدا دراوردن , جرنگ جرنگ , صداي جرنگ , صداي جرنگ جرنگ کردن , طنين داشتن , داراي طنين کردن
-
اغنية
دیکشنری عربی به فارسی
صداي جرنگ جرنگ , طنين زنگ , جرنگ جرنگ کردن , طنين زنگ ايجاد کردن , جرنگيدن , بطور يکنواخت يا يک وزن خواندن , يک نواخت , يک وزن , اواز , سرود يک نواخت , سرود , نغمه , سرودروحاني , تصنيف , ترانه , شعر
-
clangs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگ زدن، صدای جرنگ جرنگ، صدای شیپور، صدای بهم خوردن اسلحه، صدا کردن
-
tinkly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور مرتب، طنین دار، جرنگ جرنگی
-
cling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، صدای جرنگ چسبیدن، پیوستن، وفادار بودن
-
چرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارع چرنگیدن) čarang ۱. = چرنگیدن۲. (اسم صوت) [قدیمی] = جرنگ
-
clings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، صدای جرنگ چسبیدن، پیوستن، وفادار بودن
-
chink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنبره، صدای بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ، شکاف، رخنه، چاک، درز پیدا کردن، شکافتن، درز گرفتن، طنین انداختن، خنده کردن
-
chinks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمشیرها، صدای بهم خوردن فلز، جرنگ جرنگ، شکاف، رخنه، چاک، درز پیدا کردن، شکافتن، درز گرفتن، طنین انداختن، خنده کردن