کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرم الکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرم الکل
لغتنامه دهخدا
جرم الکل . [ ج ِ مِل ْ ک ُل ْل ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح فلسفی بماده و جرم فلک الافلاک یعنی فلک اطلس اطلاق شود چنانکه حرکت آن را حرکة الکل گویند. (از حاشیه ٔ حکمة الاشراق ص 126).
-
واژههای مشابه
-
crime, criminal wrong
جُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] فعل یا ترک فعلی که نقض قانون تلقی میشود و سزاوار کیفر با مجازات حبس است
-
جَرَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
قطع کرد -برید ( لَا جَرَمَ :حقـّاً - کنایه از این است که سخنی که بعد از آن می آید قطع کننده و باطل کننده ای ندارد)
-
crime rate
نرخ جُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] تعداد جرمی که برای هر واحد از جمعیت گزارش شده است
-
crime specimen
نمونۀ جُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] نمونۀ بهجامانده از فرد مباشر جرم در صحنۀ جرم
-
technocrime
فنجُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اقدامی مجرمانه که در ارتکاب آن از فنّاوریهای جدید و پیشرفته استفاده شود
-
centre of mass
مرکز جِرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای که جِرم کل مجموعهای از اجسام یا ذرات را میتوان در آنجا در نظر گرفت
-
mass defect
کاستی جرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تفاوت میان جرم اتم و مجموع جرمهای اجزای تشکیلدهندۀ آن که در محاسبۀ انرژیِ بستگیِ هسته مورد استفاده قرار میگیرد
-
واحد جرم
لغتنامه دهخدا
واحد جرم . [ ح ِ دِ ج ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای سنجش مقدار جرم یا توده به کار میرود. در دستگاه S.K.M واحد اصلی که برای جرم در نظر گرفته شده است کیلوگرم جرم (kg) است . رجوع به کیلوگرم شود و در دستگاه .S.T.M تن (t) است که برابر هزار کی...
-
calculus 1
جِرم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← جِرم دندان
-
mass 2
جِرم 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خاصیتی بنیادی که به موجب آن جسم در برابر تغییر سرعت از خود مقاومت نشان میدهد
-
scale2, fur
جِرم 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] رسوبی که بر سطح فلزاتِ در تماس با آب در نتیجۀ تغییر خواص فیزیکی یا شیمیایی آب تشکیل میشود
-
supercritical mass
جِرم اَبَربحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آن مقدار مادۀ شکافتپذیری که جِرم آن بیش از جرم بحرانی است
-
extradition crime
جُرم استردادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] رفتاری که در هر دو کشور درخواستکننده و مستردکنندۀ مجرمان پیگرد قانونی داشته باشد