کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرزنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جرزنی
فعل
بن گذشته: جرزنی کرد
بن حال: جرزنی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرزنی
لغتنامه دهخدا
جرزنی . [ ج ِ زَ ] (حامص مرکب ) در تداول عامه عمل جرزننده . رجوع به جر زدن و جرزن و جرزننده شود.
-
جرزنی
دیکشنری فارسی به عربی
خطا
-
جستوجو در متن
-
fouls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ، خلاف، جرزنی، حیله، بازی بیقاعده، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن
-
foul
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناپاک، خلاف، جرزنی، حیله، بازی بیقاعده، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن، پلید، شنیع، ملعون، غلط، نا درست
-
خطا
دیکشنری عربی به فارسی
لغزش , اشتباه , غلط , سهو , خطا , عقيده نادرست , تقصير , عيب , نقص , ناپاک , پليد , شنيع , ملعون , نادرست , خلا ف , طوفاني , حيله , جرزني , بازي بيقاعده , ناپاک کردن , لکه دار کردن , گوريده کردن , چرک شدن , بهم خوردن , گيرکردن , نارو زدن (در بازي) , ...