کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خام جرد
لغتنامه دهخدا
خام جرد. [ ج ِ ] (اِخ ) نام موضعی بوده است بقرب خوارزم . در سال 93 هَ . ق . که قتیبه با خوارزمشاه صلح کرد خام جرد را بگشاد. (از کتاب احوال و اشعار رودکی تألیف سعیدنفیسی ج 1 ص 267 بنقل ازطبری ج 8 صص 83 - 90 و ابن اثیر ج 4 صص 233 - 236).
-
جستوجو در متن
-
دفتر دارایی
دیکشنری فارسی به عربی
جرد
-
فهرست اموال
دیکشنری فارسی به عربی
جرد
-
صورت کالا
دیکشنری فارسی به عربی
جرد
-
سیاهه
دیکشنری فارسی به عربی
جرد , فاتورة
-
آش گرد
لغتنامه دهخدا
آش گرد. [ گ ِ ] (اِخ ) رجوع به آش جرد شود.
-
لاسگرد
لغتنامه دهخدا
لاسگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) لاس جرد.
-
اجراد
لغتنامه دهخدا
اجراد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جَرْد.
-
هشت گرد
لغتنامه دهخدا
هشت گرد. [ هََ گ ِ ] (اِخ ) هشتجرد. رجوع به هشت جرد شود.
-
جردان
لغتنامه دهخدا
جردان . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جُرَد. (یادداشت مؤلف ).
-
جردة
لغتنامه دهخدا
جردة. [ ج َ رِ دَ ] (ع ص ) تأنیث جرد است . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). یقال : ارض جردة؛ زمین بی گیاه .(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به جرد شود.
-
هوبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) ‹ابره، تودره› hubare پرندهای وحشی، حلالگوشت، و بزرگتر از مرغ خانگی با گردن دراز و بالهای زردرنگ و خالدار؛ جرز؛ چرز؛ جرد؛ حُباری.
-
قوری کچل
لغتنامه دهخدا
قوری کچل . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان راه جرد شهرستان قم ، سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
لهیب
لغتنامه دهخدا
لهیب . [ ل َ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر افوه الاودی : و جرّد جمعها بیض ٌ خفاف علی جنبی بضارع فاللهیب .(از معجم البلدان ).
-
اعرب
لغتنامه دهخدا
اعرب . [ اَ رُ ] (ع اِ) اسبان نژاد نجیب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسبان و شتران جرد و ملس و اصیل . (از اقرب الموارد).