کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جردان
لغتنامه دهخدا
جردان . [ ج َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک زابلستان میانه ٔ غزنه و کابل . (از معجم البلدان ).
-
جردان
لغتنامه دهخدا
جردان . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جُرَد. (یادداشت مؤلف ).
-
جردان
لغتنامه دهخدا
جردان . [ ج ُ ] (اِخ ) وادیی است میان عمقین .(منتهی الارب ). وادیی است بین عمقین . (متن اللغة).
-
جردان
لغتنامه دهخدا
جردان . [ ج ُ ] (ع اِ) نره ٔ ستور یا عام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (ذیل اقرب الموارد). ج ، جَرداین . (منتهی الارب )(ذیل اقرب الموارد) (متن اللغة). || نره ٔاسب . (دهار). ایر اسب . قضیب الفرس ؛ نره ٔ اسب . || و فی المقاصد؛ الجر...
-
جستوجو در متن
-
جرادین
لغتنامه دهخدا
جرادین . [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جُردان به معنی نره ٔ ستور. (از منتهی الارب ). رجوع به جردان شود.
-
ارمینیه
لغتنامه دهخدا
ارمینیه . [ اِ نی َ / نی ی َ ] (اِخ ) ارمنیه . ارمنستان . اَرْمَن . شهری است بروم یا چهار اقلیم است یا چهار شهر است متصل با هم و هر شهر را از آنها ارمینیه گویند. (منتهی الارب ). ناحیت وسیعی است در شمال و حد آن از برذعه تا باب الابواب و از سوی دیگرتا ...
-
ملک
لغتنامه دهخدا
ملک . [ م َ ل ِ / م َ ] (ع اِ) پادشاه . ج ، ملوک . املاک . (منتهی الارب ). پادشاه .(آنندراج ). پادشاه ... و بعضی نوشته که به زمانه ٔ قدیم امیر را نیز می گفتند. (غیاث ). دارای مملکت و پادشاهی و پادشاه . (ناظم الاطباء). آنکه از طریق استعلا، سلطنت بر ام...
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...
-
می
لغتنامه دهخدا
می . [ م َ / م ِ ] (اِ) به معنی شراب انگوری است . (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). || مطلق شراب اعم از اینکه از انگور حاصل آید یا مویز و خرما و جز آن . (از یادداشت لغت نامه ) . صاحب آنندراج گوید: بدین معنی ، خام ،بی غش ، صرف ، ناب ، ممزوج ، نیمرس ، ...