کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرح شهود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرح شهود
لغتنامه دهخدا
جرح شهود. [ ج َ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باززدن گواهان . (دستور اللغة). گواهی بعدم عدالت گواهان . مقابل تعدیل آنان . ورجوع بجرح شاهد و جرح شود.
-
واژههای مشابه
-
جرح شاهد
لغتنامه دهخدا
جرح شاهد. [ ج َ ح ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باززدن گواه . (دستوراللغة). گواهی بعدم عدالت او.مقابل تعدیل شاهد. ذکر اموری که فسق شاهد را حکایت کند و شهادت او را بی اثر گرداند. و رجوع بجرح شود.
-
جرح بليغ
دیکشنری عربی به فارسی
زخم , بريدگي , جاي زخم در صورت , الت تناسلي زن , مقاربت جنسي , توخالي , لا ف , بد منظر , زشت , زيرک , خوش لباس , زخم زدن , بريدن , شکافدارکردن , پرحرفي کردن
-
جرح و تعدیل کردن
لغتنامه دهخدا
جرح و تعدیل کردن . [ ج َ ح ُ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخدوش ساختن عدالت گواه یا عادل شمردن او. || نسبت ضعف روایت به کسی دادن یا عادل شمردن او. || تصحیح کردن نوشته ای . اصلاح کردن کتابی از حیث الفاظ و معانی و فصاحت و بلاغت . (یادداشت مؤلف ). || مجازاً...
-
جرح و تعدیل شدن
لغتنامه دهخدا
جرح و تعدیل شدن . [ ج َ ح ُ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد جرح یا تعدیل قرار گرفتن گواه یا راوی . || متناسب و جور شدن چیزها. این معنی مجازی است .
-
جرح شعور الشعب
دیکشنری عربی به فارسی
جريحه دار کردن احساسات ملت
-
جرح و تعدیل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
وصلة
-
جرح و تعدیل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عدل
-
ضرب و جرح
دیکشنری فارسی به عربی
عوق
-
قابل جرح و تعدیل
دیکشنری فارسی به عربی
متکيف
-
اخذ و جرح
فرهنگ گنجواژه
اخاذی با زور و کتک.
-
ضرب و جرح
فرهنگ گنجواژه
زدن.
-
جرح و تعدیل
فرهنگ گنجواژه
اصلاح و کم و زیاد کردن.
-
جرح و قتل
فرهنگ گنجواژه
زد و خورد و کشت و کشتار.