کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرجة
لغتنامه دهخدا
جرجة. [ ج َ ج َ ] (ع اِ) جاده ٔ میان راه . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || جاده . (از متن اللغة). به هر دو معنی در منتهی الارب با را محرکه ضبط شده است . رجوع به کلمات مزبور شود. بگفته ٔ ابوزید به معنی وسط راه . (از ذیل اقرب الموارد). و اص...
-
جرجة
لغتنامه دهخدا
جرجة. [ ج َ رَ ج َ ] (ع اِ) جاده . (منتهی الارب ). در متن اللغة جرجه بسکون را بدین معنی آمده است . رجوع به جَرجَه شود. || میانه ٔ راه . (منتهی الارب ). بدین معنی در متن اللغة بسکون را ضبط شده است . رجوع به کلمه مزبور شود.
-
جرجة
لغتنامه دهخدا
جرجة. [ ج َ رَ ج َ] (اِخ ) نام امیرلشکر روم در جنگ یرموک و او مسلمان شده است . (آنندراج ) (از متن اللغة) (منتهی الارب ).
-
جرجة
لغتنامه دهخدا
جرجة. [ ج ُ ج َ ] (اِخ ) بنوجرجة. نام طایفه است بمکه . (از متن اللغة). باشندگان مکه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بنوجرجه شود.
-
جرجة
لغتنامه دهخدا
جرجة. [ ج ُ ج َ ] (ع اِ) خرجینة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). ج ، جُرج ، جُرَج . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ). خریطه ای است خرجینه مانند که دارای پایین گشاد و بالای تنگ باشد. (از قطر المحیط). ظرفی است چرمی مانند خرجین ک...
-
جستوجو در متن
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان بن محمدبن خالدبن سعیدبن جرجه مکنی به ابوعمر و ملقب بقنبل . وی درمکه می زیست و از محدثان بود و معروف شدن به جرجی ازجهت انتساب به جدش جرجه می باشد. (از لباب الانساب ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) منسوب است بجرجه که جد محمدبن عبدالرحمان بن محمدبن خالدبن سعیدبن جرجه بود. (از لباب الانساب ).
-
جرج
لغتنامه دهخدا
جرج . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جُرجَة، به معنی خرجینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ظرفی است از ظرفهای زنان . (لسان از ذیل اقرب الموارد). ظرفی است از ظرفهای زنان و آن کیسه ای است از چرم همانند خرجین که بالای آن تنگ و پایین آن وسیع است و تو...
-
جاده
لغتنامه دهخدا
جاده . [ جادْ دَ ] (ع اِ) معظم طریق و وسط آن . (اقرب الموارد). راه راست . ج ، جَوادّ. (مهذب الاسماء). شاه راه . راه بزرگ . گذر. معبر. جَرَجَه . جَرَج . مَجَبَّه . (منتهی الارب ). صاحب آنندراج آرد: جادّه بتشدید دال عربی ؛ به معنی راه باریک و راه راست ...