کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرثمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرثمة
لغتنامه دهخدا
جرثمة. [ ج ُ ث ُ م َ ] (اِخ ) جدّ شدیدبن قیس بن هانی بن جرثمة الیزنی است . (از لباب الانساب ) (منتهی الارب ).
-
جرثمة
لغتنامه دهخدا
جرثمة. [ ج ُ ث ُ م َ ] (ع اِ) اصل هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(متن اللغة). جُرثومَة (منتهی الارب ) (متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
جرسمة
لغتنامه دهخدا
جرسمة. [ ج َ س َ م َ ] (ع مص ) تیز نگریستن . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جرثمی
لغتنامه دهخدا
جرثمی . [ ج ُ ث ُ ] (اِخ ) شدیدبن قیس بن هانی بن جرثمة یزنی ، معروف بجرثمی . محدث است . وی از قیس بن حرث مرادی روایت کند و یزیدبن ابی حبیب از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
جرثومة
لغتنامه دهخدا
جرثومة. [ ج ُ م َ ] (ع اِ) اصل و بن هر چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (متن اللغة) (ناظم الاطباء). جُرثوم . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (متن اللغة). جُرثُمَة. (متن اللغة) (منتهی الارب ). ج ،جَراثیم . (منتهی الارب ) (متن اللغة). ...
-
اصل
لغتنامه دهخدا
اصل . [ اَ ] (ع اِ)والد: فلان لا اصل له و لا لسان . ج ، اصول . کسایی گوید:اینکه گویند لا اصل له و لا فصل ، اصل بمعنی والد و فصل بمعنی ولد است ، یا اصل حسب است و فصل لسان . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). پدر. (لغت خطی ). ج ، آصُل . ...