کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرثقیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جرثقیل
/jar[re]saqil/
معنی
۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
سنگین بر، گرانکش
دیکشنری
crane, derrick
-
جستوجوی دقیق
-
جرثقیل
فرهنگ واژههای سره
سنگین بر، گرانکش
-
جرثقیل
فرهنگ فارسی معین
(جَ ثَ) [ ع . ] (اِ.) دستگاهی که با آن می توان بارهای سنگین را به حرکت درآورد.
-
جرثقیل
لغتنامه دهخدا
جرثقیل . [ ج َرْ رِ ث َ ] (اِ مرکب ) نام علمی است که در آن قواعد کشیدن و برداشتن بارهای گران مندرج است . چنانکه گردون که به ارابه شهرت دارد و به هندی گاری وچهکرا گویند یکی از جمله اقسام جرثقیل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علم الحیل . ابزاری که بد...
-
جرثقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jar[re]saqil ۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
-
جرثقیل
دیکشنری فارسی به عربی
رافعة
-
واژههای مشابه
-
skyline crane
جرثقیل داربَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تجهیزات داربَری که با آن میتوان بینهها را به طرف سیمنقاله برد و نیز آنها را سوار سیمنقاله کرد یا در بارانداز پایین آورد
-
locomotive crane
جرثقیل ریلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی جرثقیل با دیرک بلند که برای جابهجایی بارهای سنگین به کار میرود و بر روی ریل حرکت میکند
-
mobile crane
جرثقیل سیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] هر جرثقیلی که قابل جابهجا شدن از مکانی به مکان دیگر باشد
-
floating crane
جرثقیل شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جرثقیل نصبشده بر روی شناور برای جابهجا کردن بارهای سنگین در دریا
-
grab crane, grabbing crane
جرثقیل کاسچنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی جرثقیل مجهز به کاسچنگ که از آن برای بارگیری و تخلیۀ کالاهای فلهای استفاده میشود
-
crane wagon, derrick car
واگن جرثقیلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی که در یک سر آن جرثقیلی برای بارگیری و تخلیه نصب شده باشد
-
gearless ship, gearless, gearless carrier
کشتی بیجرثقیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هر کشتی که بر روی عرشه جرثقیل نداشته باشد و برای بارگیری و تخلیه از جرثقیلهای اسکله استفاده کند
-
geared ship
کشتی جرثقیلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مجهز به جرثقیل
-
transtainer, yard gantry crane
جرثقیل بارگُنجبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] نوعی جرثقیل دروازهای که از آن برای تخلیه و بارگیری بارگُنجها یا نقلوانتقال آنها در بندر یا پایانه استفاده میشود