کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جربز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جربز
/jorboz/
معنی
= گربز
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جربز
فرهنگ فارسی معین
(جُ بُ) [ معر. ] (ص .) گربز، فریبنده ، خدعه کننده .
-
جربز
لغتنامه دهخدا
جربز. [ ج ُ ب ُ ] (معرب ، ص ) معرب کربز. یقال للرجل الخب : کربز و جربز. (از الجماهر ص 51). کربز. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). کربز. زیرک . (دهار). فریبنده . معرب کربز. (منتهی الارب ). فریبنده ٔ خبیث و این معرب کرپز است . (آنندراج ) (از قطر المحیط). جو...
-
جربز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jorboz = گربز
-
جستوجو در متن
-
قربز
لغتنامه دهخدا
قربز. [ ق ُ ب ُ ] (معرب ، ص ) فریبنده . (منتهی الارب ). مرد قربز، یعنی جربز. بمعنی خداع و فریبنده . و هر دو کلمه ٔ جربز و قربزمعرب گربز فارسی است . (از اقرب الموارد). || (اِ) حیله . و آن معرب گربز است . (منتهی الارب ).
-
ناقلا
لغتنامه دهخدا
ناقلا. [ ق ُ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، گربز. محتال . زرنگ . حقه . جربز. متقلب . ناراست . حقه باز.
-
گربز
لغتنامه دهخدا
گربز. [ گ ُب ِ / ب ُ ] (ص ) مکار. محیل . (از برهان ) (از آنندراج ). در زبان عربی با شواهد نوشته شده ، ولی بعد از تحقیق معلوم شد که به کاف فارسی اصح است که در اصل گرگ وبز بود، یعنی گرگی خود را به لباس بز جلوه دهد. (آنندراج ) (غیاث ) (فرهنگ رشیدی ). طر...
-
یاقوت
لغتنامه دهخدا
یاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون کند. (برهان ) . بیرونی گوید حمزةبن الحسن اصفهانی آرد که اسم یاقوت به فارسی یاکند است . و ی...