کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرایم اخلاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
vice crimes
جرایم اخلاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] اصطلاح عام حقوقی برای قانونشکنی از نوع سوءاخلاق، شامل فحشا و هرزگی و عمل خلاف عرف
-
واژههای مشابه
-
crime mapping
نقشۀ جرایم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] توصیف نگاشتاری فراوانی وقوع انواع جرم و پراکندگی زمانی و مکانی آنها که درکی واقعی از فعالیتهای جنایی ایجاد میکند و به اتخاذ خط مشی درست برای مبارزه با جرم میانجامد
-
freezer crimes
جرایم یخچالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] سرقت یک یا چند حیوان، عموماً دام، عمدتاً با انگیزۀ مصرف غذایی
-
crime bulletin
آگاهینامۀ جرایم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] نشریهای چاپی یا الکترونیکی حاوی اخباری که تحلیلگرهای جرم دربارۀ بزهکاران پرتحرک و جرایم زنجیرهای و رویدادهای مجرمانه تهیه میکنند
-
high crimes and misdemeanors
جرایم سنگینوسبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرایمی که به دلیل ارتکاب آنها رئیس جمهور و معاونان او و دیگر مقامات غیرنظامی، ازجمله قضات کشور را، میتوان از مسئولیت عزل کرد
-
جستوجو در متن
-
مجرم
لغتنامه دهخدا
مجرم . [ م ُ رِ ] (ع ص ) گناهکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گنه کار. اثیم . آثم . بزهکار. بزه مند. مذنب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انه من یأت ربه مجرماً فان له جهنم لایموت فیها و لایحیی . (قرآن 74/20). فدعا ربه ان هؤلاءقوم مجرم...