کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جراوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جراوة
لغتنامه دهخدا
جراوة. [ ج ِ وَ ] (ع اِ) یکی از آلات است و آن ابزاری است از پوست و چرم که گلوله ٔ گلی در آن قرار میدهند و از کمان رها میکنند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 138).
-
جراوة
لغتنامه دهخدا
جراوة. [ ج ُ وَ ] (اِخ ) ناحیه ای است از اعمال فحص البلوط در اندلس . (از معجم البلدان ). نام یکی از بلاد اندلس است . (از روضات الجنات ص 65). در حلل السندسیه جراو بدون تاء نام مدینه ای ذکر شده است . رجوع به جراو شود.
-
جراوة
لغتنامه دهخدا
جراوة. [ ج ُ وَ ](اِخ ) نام موضعی است به افریقیه که بین قسطنطنیه و قلعه ٔ بنی حماد قرار گرفته است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
جراوی
لغتنامه دهخدا
جراوی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) منسوب به جراوة که ناحیه ای است به اندلس . (از معجم البلدان ).
-
جراو
لغتنامه دهخدا
جراو. [ ] (اِخ ) نام شهری است در اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 69 شود. در روضات الجنات شهری بنام جراوة جزء بلاد اندلس ذکر شده است . شاید یکی مصحف دیگری باشد. رجوع به جراوه شود.
-
جراوی
لغتنامه دهخدا
جراوی . [ ج ُ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد. از مردم جراوه است . وی بگفته ٔ حسن بن رشیق قیروانی نویسنده ای است شاعر که نثر و نظم نمکینی داشت و بسال 415 هَ . ق . در سن چهل وچندسالگی درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ](اِخ ) ابن ادریس بن محمدبن سلیمان حسنی طالبی ، مکنی به ابوالعیش . وی از امرای آل سلیمان بن عبداﷲ بود. در تلمسان متولد شد و شهر «جراوة» را بساخت و امارت آن را خود به عهده گرفت و در حدود سال 330 هَ . ق . در همان شهر درگذشت . (از الاعلام زر...