کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جراد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جراد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] jarād ملخ.
-
واژههای مشابه
-
جَرَادَ
فرهنگ واژگان قرآن
ملخها
-
واژههای همآوا
-
جَرَادَ
فرهنگ واژگان قرآن
ملخها
-
جستوجو در متن
-
تیدی
لغتنامه دهخدا
تیدی . (اِ) اسم هندی جراد است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به الفاظ الادویة و ملخ و جراد شود.
-
جرادون
لغتنامه دهخدا
جرادون . [ ج َرْ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ جراد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جراد شود.
-
ملخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. پروانه ۲. جراد ۳. میگو
-
تیدی
واژهنامه آزاد
(پاکستانی و هندی) کله دم سبز؛ جراد.
-
جرادی
لغتنامه دهخدا
جرادی . [ ج َ] (ص نسبی ) منسوب است به جراد. (از لباب الانساب ).
-
عاظل
لغتنامه دهخدا
عاظل . [ ظِ ] (ع ص ) جراد عاظل ؛ ملخ دو سه بر هم نشسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عصقول
لغتنامه دهخدا
عصقول . [ ع ُ ] (ع اِ) نره ٔ ملخ . (منتهی الارب ). ذکر جراد. ج ، عَصاقیل . (اقرب الموارد).
-
گراد
لغتنامه دهخدا
گراد. [ گ ِ ] (اِ) جامه ٔ کهنه . (برهان ). جامه های کهنه ٔ پاره پاره . معرب آن جراد است .
-
سدیرة
لغتنامه دهخدا
سدیرة. [ س ُ دَ رَ ] (اِخ ) آبی است بین جراد و مروة در حجاز. و ابن زیاد گفته است از آبهای بنی قشیر است . (معجم البلدان ).
-
اطهار
لغتنامه دهخدا
اطهار. [ اَ ] (اِخ ) از نواحی حائل است و حائل میان دو ریگزار است بین جراد و اطهار. (از معجم البلدان ).