کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جراحات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جراحات
/jerāhāt/
معنی
=جراحت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جراحات
لغتنامه دهخدا
جراحات . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جراحت . (منتهی الارب ). رجوع به جراحت شود.
-
جراحات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جراحة] jerāhāt =جراحت
-
واژههای مشابه
-
زخم و جراحات
فرهنگ گنجواژه
جراحت.
-
جستوجو در متن
-
jarrahs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جراحات
-
جراحت
فرهنگ فارسی معین
(جِ حَ) [ ع . ] (اِ.) زخم ، خستگی . ج . جراحات .
-
پانسمان
لغتنامه دهخدا
پانسمان . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) شستن و بستن ِ قروح و جراحات . مرهم گذاری .
-
crashworthiness
سقوطتابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] قابلیت هواگَرد در تحمل سقوط بهنحویکه سرنشینان دچار جراحات شدید نشوند و قادر به گریز از هواگَرد باشند
-
حجج
لغتنامه دهخدا
حجج . [ ح ُ ج ُ ] (ع اِ) راه های کنده شده . (منتهی الارب ). || جراحات که غور آن بمیل دریافته باشند. (منتهی الارب ).
-
ذرورات
لغتنامه دهخدا
ذرورات . [ ذَ ] (ع اِ) ج ِ ذَرور. داروهای خشک سوده ٔ پراکندنی بر قروح و جراحات و چشم .
-
سرنج
لغتنامه دهخدا
سرنج . [ س َ رَ ] (اِ) دوایی است که آن را سیلقون (سلیقون ) گویند و در جراحات به کار آید و نفع دهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سعادی
لغتنامه دهخدا
سعادی . [ س ُ دا ] (ع اِ) مشک زیرزمین . (منتهی الارب ). خوشبویی است که در رساندن جراحات فایده ای عظیم دارد. (از اقرب الموارد).
-
اکتیول
لغتنامه دهخدا
اکتیول . [ اِ] (اِ) نام روغن دارویی سیاه رنگ که با وازلین مخلوطکنند و بر زخمها و جراحات بگذارند تا بهبود یابد.
-
باطاسیطیس
لغتنامه دهخدا
باطاسیطیس . (اِ) نام گیاهی که در مداوای جراحات دردناک مورد استفاده است . رجوع به ترجمه ٔ فرانسه ابن بیطارج 1 ص 198 شود.