کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جراة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جرئت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جرٲة] jor'at دلیری؛ بیباکی؛ پردلی.
-
جستوجو در متن
-
بی باکی
دیکشنری فارسی به عربی
جراة
-
بی پروایی
دیکشنری فارسی به عربی
تهور , جراة
-
جسارت
دیکشنری فارسی به عربی
تهور , جراة , صلافة , عداوة , فرضية , مغامرة , وقاحة
-
گستاخی
دیکشنری فارسی به عربی
بذاية , برونز , تامين , تکبر , جراة , صفراء , صلافة , فرضية , کبرياء , وقاحة
-
تشجیع
لغتنامه دهخدا
تشجیع. [ ت َ ] (ع مص ) دلیر کردن کسی را. (زوزنی ). دلیر کردن و دل دادن کسی را. (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلیر کردن و قوت قلب دادن کسی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد)(از المنجد). || به شجاعت صفت کردن . (منتهی الارب ) (آنن...