کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرئت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جرئت
/jor'at/
معنی
دلیری؛ بیباکی؛ پردلی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرئت
لغتنامه دهخدا
جرئت . [ ج ُ ءَ ] (ع مص ، اِمص ) جرأت . رجوع به جرأت شود.
-
جرئت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جرٲة] jor'at دلیری؛ بیباکی؛ پردلی.
-
جرئت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰoraɂt طاری: ǰoraɂt طامه ای: ǰorrat طرقی: ǰorɂat کشه ای: ǰoraɂt نطنزی: ǰoraɂt
-
جستوجو در متن
-
جرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جرٲة] jor'at =جرئت
-
جربزه
واژهنامه آزاد
جرئت
-
بزدل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] bozdel ترسو؛ کمجرئت.
-
تشجیع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tašji' دلیر کردن؛ قویدل ساختن؛ جرئت دادن.
-
وثبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وثبَة] [قدیمی] vasbe ۱. یکبار جستن.۲. دلیری؛ جرئت.
-
دُوْر
لهجه و گویش گنابادی
douwr در گویش گنابادی یعنی شجاعت ، جسارت ، جرئت پیدا کردن
-
زَل،زله،زهله
لهجه و گویش تهرانی
جرئت، زهره، زَهلَش آب شد- زهرهاش ترکید
-
جربزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جربزَة، معرب، مٲخوذ از فارسی: گُربُز] jorboze ۱. توانایی انجام کاری؛ شایستگی؛ لیاقت.۲. جرئت.
-
ترسو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tarsu کسی که از هرچیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود؛ کمجرئت؛ کمدل.
-
تجری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی: تَجرُّؤ] [قدیمی] tajarri ۱. جرئت کردن؛ دلیری کردن.۲. گستاخی.۳. سرپیچی؛ نافرمانی.
-
nuclear deterrence
بازدارندگی هستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مهار نظامی دشمن با استفاده از سلاحهای هستهای بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد