کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جذوب
/jazub/
معنی
کِشنده؛ جذبکننده: ◻︎ معدۀ خر کَه کشد در اجتذاب / معدۀ آدم جذوب گندم، آب (مولوی: ۵۸۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جذوب
فرهنگ فارسی معین
(جَ ذُ) [ ع . ] (ص .) بسیار کشنده .
-
جذوب
لغتنامه دهخدا
جذوب . [ ج َ ](ع ص ، اِ) جاذب ، یعنی ناقه ٔ کم شیر. (از قطر المحیط). ناقة جذوب ؛ ناقه ٔ کم شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، جَواذب و جِذاب . (از منتهی الارب ). || کشنده چیزی را. (آنندراج ) : صبر و خاموشی جذوب رحمت است وین نشان جستن ...
-
جذوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] jazub کِشنده؛ جذبکننده: ◻︎ معدۀ خر کَه کشد در اجتذاب / معدۀ آدم جذوب گندم، آب (مولوی: ۵۸۶).
-
جستوجو در متن
-
جذوبات
لغتنامه دهخدا
جذوبات . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جذوب ، داروهایی است که سلاح و شوک را جذب میکنند. (از بحر الجواهر).
-
اجتذاب
لغتنامه دهخدا
اجتذاب . [ اِ ت ِ ](ع مص ) جذب . (زوزنی ). کشیدن . || ربودن . || بخویشتن کشیدن . کشیدن بخود : معده ٔ خر، که کشد در اِجتذاب معده ٔ آدم ، جذوب گندم آب .مولوی .
-
خطوب
لغتنامه دهخدا
خطوب . [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ خطب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خطب در این لغت نامه شود : با لشکری خبیر بتجارب خطوب ، و بصیر بعواقب حروب بدان حدود رفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). روی بدفع حوادث و تدارک خطوب ...
-
گندم
لغتنامه دهخدا
گندم . [ گ َ دُ ] (اِ) پهلوی و پازند گنتم ، معربش جندم (در: جوزجندم )، کردی گَنم ، افغانی قنوم ، وخی قیدیم ، سنگلیچی و منجی غندم ، سریکلی ژندم ، ژندوم ، شغنی ژیندم ، یودغا قدوم ، بلوچی گندیم ، و رجوع شود به هوبشمان . گیلکی ، فریزندی ، یرنی و نطنزی گن...