کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جذامی
/jozāmi/
معنی
کسی که مبتلا به بیماری جذام باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
leprous
-
جستوجوی دقیق
-
جذامی
لغتنامه دهخدا
جذامی . [ ج ُ ] (اِخ ) محیی الدین عبداﷲبن عبدالظاهرمصری ، مکنی به ابوالفضل . شاعر و نویسنده ٔ خوش ذوقی بود که در انشاء پیرو طریقه ٔ فاضلیه و شیخ اهل ترسل بود. وی پدر قاضی فتح الدین محمد مؤلف دواوین انشاء است و سبک تازه و باحلاوتی داشته و در قاهره بس...
-
جذامی
لغتنامه دهخدا
جذامی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) آنکه بیماری جذام دارد. آن کس که مبتلا به مرض جذام باشد. || منسوب بجذام که نام قبیله ای است . (از الانساب سمعانی ).
-
جذامی
لغتنامه دهخدا
جذامی . [ ج ُ] (اِخ ) روح بن زنباع . رجوع به جذام روح بن ... شود.
-
جذامی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به جذام) [عربی. فارسی] (پزشکی) jozāmi کسی که مبتلا به بیماری جذام باشد.
-
جذامی
دیکشنری فارسی به عربی
مصاب بداء الجذام
-
واژههای مشابه
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن ابراهیم جذامی ، مشهور به ابن قفاص . رجوع به علی قفاص شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن سعیدبن موهب جذامی اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب . رجوع به علی اندلسی شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدحسن جذامی مالقی نباهی ، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مالقی شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمد برجی جذامی . رجوع به علی برجی شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عبدالظاهربن نشوان جذامی مصری سعدی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی سعدی شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن منصوربن ابی القاسم بن مختاربن ابی بکربن علی جذامی اسکندری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. رجوع به علی اسکندری شود.
-
علی جذامی
لغتنامه دهخدا
علی جذامی . [ ع َ ی ِج ُ ] (اِخ ) ابن حمدون بن سماک بن مسعودبن منصور جذامی ، مشهور به ابن اندلسی . وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمة، امیر «زاب » در افریقا شد. او در آن هنگام که فاطمیان در مشرق بودند نیز با آنان رابطه داشت و آنگاه که حکومت را ...
-
عماره ٔ جذامی
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ جذامی . [ ع ُ رَ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن ولیدبن سُوَیدبن زیدبن حَرام بن جذام ، جدی است ازبنی جذام . و فرزندان او در شرق مصر ساکن شدند و به «بنی عمارة» مشهور گشتند. (از الاعلام زرکلی ). رجوع به مآخذ ذیل شود: سبائک الذهب ص 45، نهایةالارب قلقشندی ص...
-
جذامی و خورهای
فرهنگ گنجواژه
بیمار پوستی خطرناک.