کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جد و جهد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جد و جهد کردن
لغتنامه دهخدا
جد و جهد کردن . [ ج ِدْ دُ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . سعی نمودن . رجوع به جد و جهد شود.
-
واژههای مشابه
-
جد اندر جد
لهجه و گویش تهرانی
پشت در پشت
-
هفت جد
لغتنامه دهخدا
هفت جد. [ هََ ج َدد / ج َ ] (اِ مرکب ) اسلاف انسان تا هفت مرتبه . مقابل هفت پشت . رجوع به هفت پشت شود.
-
اباعن جد
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] 'aban'anjad[den] نسلدرنسل؛ پشتدرپشت.
-
جد حفصی
لغتنامه دهخدا
جد حفصی . [ ج َدْ دِ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به جد حفص . (از روضات الجنات ).
-
جد وخاص
لغتنامه دهخدا
جد وخاص . [ ] (اِخ ) نام بطنی ست از لوائه که از قبائل بربر یا قبطی می باشند. رجوع به صبح الاعشی ج 1 صص 364 - 365 شود.
-
جد (اجداد)
دیکشنری فارسی به عربی
سلف
-
جد گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بِعَينِ الإعتبارِ
-
جد درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
عذاب سخت
-
اباً عن جد
لغتنامه دهخدا
اباً عن جد. [ اَ بَن ْ ع َ ج َدْ دِن ْ ] (ع ق مرکب ) پدر بر پدر. پشت در پشت .
-
جد یا جده
دیکشنری فارسی به عربی
جد
-
پدر درآوردن، پدر جد درآوردن.
لهجه و گویش تهرانی
بیرون آوردن پدر یا نیای دشمن از گور(جلوی چشم آوردن)
-
جستوجو در متن
-
مجهود
لغتنامه دهخدا
مجهود. [ م َ ] (ع اِ) کوشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).سعی و کوشش و جهد. (ناظم الاطباء). جهد. غایت کوشش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون به بخارا رسید امیر درآمد و یکدیگر را بدیدند و معالجت آغاز کرد و مجهود بذل کرد ...(چهارمقاله ...