کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جد حفصی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جد حفصی
لغتنامه دهخدا
جد حفصی . [ ج َدْ دِ ح َ ] (اِخ ) سیدجلیل ماجدبن هاشم بن علی بن مرتضی بن علی بن ماجد حسینی امامی صادقی جد حفصی ، مکنی به ابوعلی و معروف بسید بحرینی . محدث شیعی و ازمشایخ ملامحسن فیض کاشانی است . وی سیدی ادیب و محققی دقیق و در جودت تألیف و فصاحت و بل...
-
جد حفصی
لغتنامه دهخدا
جد حفصی . [ ج َدْ دِ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به جد حفص . (از روضات الجنات ).
-
واژههای مشابه
-
جَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
عظمت (عبارت "تَعَالَىٰ جَدُّ رَبِّنَا" یعنی : از همه چیز برتر و بلند مرتبه تر است، عظمت پروردگارما . کلمه جد را به عظمت و بعضي به بهره معنا کردهاند )
-
جد اندر جد
لهجه و گویش تهرانی
پشت در پشت
-
هفت جد
لغتنامه دهخدا
هفت جد. [ هََ ج َدد / ج َ ] (اِ مرکب ) اسلاف انسان تا هفت مرتبه . مقابل هفت پشت . رجوع به هفت پشت شود.
-
اباعن جد
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] 'aban'anjad[den] نسلدرنسل؛ پشتدرپشت.
-
جد حفص
لغتنامه دهخدا
جد حفص . [ ج َدْ دِ ح َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بحرین در یک فرسخ ونیم مغرب منامه . (ازفارسنامه ). قریه ای است از بلاد هجر بفتحتین و این کلمه علم است برای تمام سرزمین بحرین . (از روضات الجنات ص 54). ظاهراً تسمیه ٔ این قریه به این اسم بلحاظ انتساب...
-
جد مادری
لغتنامه دهخدا
جد مادری . [ ج َدْ دِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پدر مادر هرچند که بالا رود. نیا. و رجوع به جد شود.
-
جد وخاص
لغتنامه دهخدا
جد وخاص . [ ] (اِخ ) نام بطنی ست از لوائه که از قبائل بربر یا قبطی می باشند. رجوع به صبح الاعشی ج 1 صص 364 - 365 شود.
-
جد (اجداد)
دیکشنری فارسی به عربی
سلف
-
جد گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بِعَينِ الإعتبارِ
-
پدر جد
لهجه و گویش تهرانی
نیا،اصل و منشأ، خیلی قوی،از همه بالاتر
-
جد درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
عذاب سخت
-
اباً عن جد
لغتنامه دهخدا
اباً عن جد. [ اَ بَن ْ ع َ ج َدْ دِن ْ ] (ع ق مرکب ) پدر بر پدر. پشت در پشت .