کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیل
لغتنامه دهخدا
جدیل . [ ج َ ] (اِخ ) نام فحل نعمان بن منذر است . (منتهی الارب ). شتر گشنی است از برای نعمان بن منذر. (از شرح قاموس ). جدیل و شدقم ، دو فحل است از شتر مر نعمان بن منذر را که به آنها مثل زنند. (از اقرب الموارد).
-
جدیل
لغتنامه دهخدا
جدیل . [ ج َ ] (اِخ ) نام محلی است معروف . (از مهذب الاسماء، نسخه ٔ خطی مؤلف ).
-
جدیل
لغتنامه دهخدا
جدیل . [ ج َ ] (ع اِ) مهار تافته از پوست و رسن چرمین . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). مهاری که از چرم بافند. (آنندراج ). || رسن چرمین یا از مو در گردن شتر. (منتهی الارب ). رسنی که از چرم و مو در گردن شتر کنند. (آنندراج ). رسن که در گردن اشتر کن...
-
جستوجو در متن
-
جدل
لغتنامه دهخدا
جدل . [ ج ُ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جدیل . (منتهی الارب ) (المنجد). ریسمان تافته شده از چرم یا مو در گردن شتر یا ناقه . (لسان ، از ذیل اقرب الموارد).- جدل الانسان ؛ قلم دست و پای او. (از المنجد) (لسان از ذیل اقرب الموارد).