کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیع
لغتنامه دهخدا
جدیع. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ابن علی . دایی یزیدبن مهلب است . وی از رجال مهالبه بشمار است و روایتی مربوط بفرزدق دارد. (از البیان و التبیین و حاشیه ٔ آن ج 2 ص 189). نام وی در بیت زیر آمده : لولاالمهلب یا جدیع و رسله تغد و علیک لکنت کابن فنان .ابن ضب عتکی (...
-
جدیع
لغتنامه دهخدا
جدیع. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ).
-
جدیع
لغتنامه دهخدا
جدیع. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ندیر. ابن یونس مؤلف کتاب تاریخ مصر گوید: او را صحبتی است و پیغمبر اکرم را خدمت کرد و من برای او روایتی نمیشناسم . وی جد ابوالضبیان بن عبدالرحمان بن مالک است . (از المحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة ج 1 ص 86).
-
واژههای مشابه
-
جدیع کرمانی
لغتنامه دهخدا
جدیع کرمانی . [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ابن علی ازدی معنی . وی در عصر خود شیخ خراسان و فارس آن دیار و از رؤسای باهوش بشمار بود. او در کرمان بدنیا آمد و منسوب به همان جاست . و در خراسان اقامت داشت تا زمانی که نصربن سیار فرمانروای آنجا شد. و از ترس فتنه و آشو...
-
واژههای همآوا
-
جدیا
لغتنامه دهخدا
جدیا. [ ج َ دَ ] (اِخ ) نام قریه ای از قراء دمشق است که در این زمان [ عصر یاقوت ]، آن را جدیا بکسر اول میخوانند. (از معجم البلدان ).
-
جدیا
لغتنامه دهخدا
جدیا. [ ج ِ ] (اِخ ) همان جَدَیا است . رجوع به آن کلمه شود.
-
جستوجو در متن
-
اصحاب شیبان
لغتنامه دهخدا
اصحاب شیبان . [ اَ ب ِ ش َ ] (اِخ ) پیروان شیبان بن سلمه بودندکه در روزگار ابومسلم خراسانی خروج کرد و بیاری ابومسلم و علی بن جدیع کرمانی و علی بن نصر سیار برخاست . رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 208 و الفرق بین الفرق ص 81 و طب...