کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیدالولاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدیدالولاده
/jadidolvelāde/
معنی
کودکی که تازه زاییده شده؛ نوزاد؛ نورسیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیدالولاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جدیدالولادَة] [قدیمی] jadidolvelāde کودکی که تازه زاییده شده؛ نوزاد؛ نورسیده.
-
واژههای مشابه
-
جدیدالولادة
لغتنامه دهخدا
جدیدالولادة. [ ج َ دُل ْ وِ دَ ] (ع ص مرکب ) نوزاد. نورسیده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ترزاده
لغتنامه دهخدا
ترزاده . [ ت َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) جدیدالولاده . نوزاد : ... آواز باریک باشد و لرزان چون آواز سگ بچه ٔ ترزاده . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
نوزاد
لغتنامه دهخدا
نوزاد. [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) جدیدالولاده . نوآمد. مولود. ولید. ولیده . (یادداشت مؤلف ). نوزاده . نوزاده شده . بچه که به تازگی تولد یافته است : به گوش آمد آواز نوزاد من وز آن شادتر شد دل شاد من .نظامی .
-
نورسیده
لغتنامه دهخدا
نورسیده . [ ن َ / نُو رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب )تازه وارد. که به تازگی از سفر آمده است : که جادوئی است اینجا کاردیده ز کوهستان بابل نورسیده . نظامی . || نو. تازه . (ناظم الاطباء) : از فراش کهن بلات رسیدتا از این نورسیده خود چه رسد؟ خاقانی . || نو...
-
براعت
لغتنامه دهخدا
براعت . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بُروع . (منتهی الارب ). تمام شدن در فضل و درگذشتن از اصحاب در دانش و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فضیلت و کامل شدن در فضل و هنر. (غیاث اللغات ). || غالب آمدن : برع صاحبه ؛ غالب آمد بر صاحب خویش . (منتهی الا...