کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیدالورود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدیدالورود
/jadidolvorud/
معنی
۱. نوآمده؛ تازهرسیده؛ نورسیده.
۲. کسی که تازه به جایی وارد شده؛ تازهوارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیدالورود
لغتنامه دهخدا
جدیدالورود. [ ج َ دُل ْ وُ ] (ع ص مرکب ) در تداول فارسی ، نورسیده . تازه رسیده . تازه وارد. نوآمده . مسافری که تازه وارد شده یا هرکس که بجایی بتازگی وارد شده است .
-
جدیدالورود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jadidolvorud ۱. نوآمده؛ تازهرسیده؛ نورسیده.۲. کسی که تازه به جایی وارد شده؛ تازهوارد.
-
جدیدالورود
دیکشنری فارسی به عربی
دخل
-
جستوجو در متن
-
تازهوارد
واژگان مترادف و متضاد
۱. نورسیده، جدیدالورود ۲. ناآشنا، ناوارد ۳. کمتجربه، بیاطلاع ≠ کهنهکار
-
تازه وارد
لغتنامه دهخدا
تازه وارد.[ زَ / زِ رِ ] (ص مرکب ) کسی که تازه ورود کرده باشد و بتازگی آمده باشد. (ناظم الاطباء). جدیدالورود.
-
دخل
دیکشنری عربی به فارسی
درامد , عايدي , دخل , ريزش , ظهور , جريان , وروديه , جديدالورود , مهاجر , واردشونده , منافع , بازده , سود سهام