کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدید
/jadid/
معنی
۱. [مقابلِ قدیم] تازه؛ نو.
۲. هرچیز تازه.
۳. (اسم) (ادبی) در عروض، یکی از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن؛ غریب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اخیر، تازه، تازه، طری، موخر، نو، نوین ≠ قدیم
برابر فارسی
تازه، نو، نوین، نوباوه
دیکشنری
contemporary, fresh, modern, new, novel, recent
-
جستوجوی دقیق
-
جدید
واژگان مترادف و متضاد
اخیر، تازه، تازه، طری، موخر، نو، نوین ≠ قدیم
-
جدید
فرهنگ واژههای سره
تازه، نو، نوین، نوباوه
-
جدید
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (ص .) تازه ، نو.
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق جهرم . (فارسنامه ).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) (در...) نام یکی از دروازه های پنجگانه ٔ شارستان زرنج است . (از ذیل تاریخ سیستان چ بهار ص 158).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) ابن خطاب کلبی . حاضر بود فتح مصر را. (از منتهی الارب ).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) اسم نهری است به یمامه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسم نهری است که مروان بن ابی حفصه شاعر به یمامه کنده است .در قدیم آن را «ربی » میگفتند. (از معجم البلدان ).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک صمکان فارس . این بلوک در طرف مایل بجنوب شرقی شیراز در بیست وسه فرسخی واقع شده و محصول آن غله و خرما و لیمو و پنبه و برنج است و اراضی آن از آب قنات و چشمه مشروب میشود. (مرآت البلدان ج 4).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) نام کوهی است در سرزمین ازد. (از معجم البلدان ).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ )نام کوهی است از کوههای اجاء. (از معجم البلدان ).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (ع ص ، اِ) نو. (دهار) (منتهی الارب ). هر چیز که نو باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ضد قدیم . (اقرب الموارد). نو و تازه و هر چیز تازه . (ناظم الاطباء). نقیض قدیم : الم تر ان اﷲ خلق السموات و الارض بالحق اِن یشاء یذهبکم و یأت ِ بخلق جدی...
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ](اِخ ) قریه ای است از توابع کربال از محال فارس . اکثر محصول آن شتوی است و شلتوک کاری هم میکنند. طول بلوک کربال از مشرق بمغرب زیاده از 20 فرسخ و عرض آن هشت فرسخ است . این بلوک هشت حمام و ده مسجد دارد. آب این بلوک از رودخانه ای به نام کر ت...
-
جدید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jadid ۱. [مقابلِ قدیم] تازه؛ نو.۲. هرچیز تازه.۳. (اسم) (ادبی) در عروض، یکی از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن؛ غریب.
-
جدید
دیکشنری فارسی به عربی
اخير , جديد , حديث , رواية , عذراء
-
جدید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰadid طاری: ǰedid طامه ای: ǰedid طرقی: ǰedid کشه ای: ǰedid نطنزی: ǰadid