کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیب
لغتنامه دهخدا
جدیب .[ ج َ ] (ع ص ، اِ) جای خشک بی نبات . (منتهی الارب ). زمین خشک . (از اقرب الموارد). جای خشک بی گیاه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای قحطرسیده . (یادداشت مؤلف ).- جدیب الجناب ؛ بی خیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- مکان جدیب ؛ ...
-
جستوجو در متن
-
جدوب
لغتنامه دهخدا
جدوب . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) جای خشک بی نبات . (آنندراج ). مکان جدوب ؛ جای خشک بی نبات . (منتهی الارب ). جائی است خشک و بی گیاه که خشکی آن ظاهر و آشکار است . (شرح قاموس ). ماحل . جدیب . (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). جدب . مجدوب . (شرح قاموس ).
-
خشک
لغتنامه دهخدا
خشک . [ خ ُ ] (ص ) مقابل تر. (از برهان قاطع). یابس و چیزی که تری و رطوبت نداشته باشد . (از ناظم الاطباء). یابس . بِسَر. (یادداشت بخط مؤلف ). آنچه که در آن رطوبت و نم وجود ندارد. آب خود از دست داده . جاف . ضامل . هَشیم . (منتهی الارب ). حَفیف . (دهار...
-
حاتم
لغتنامه دهخدا
حاتم .[ ت ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد طائی مکنی به ابوسفانه . مردی سخی و جوانمرد ازقبیله ٔ طی ّ که عرب به سخا و کرم وی مَثل زند: اکرم من حاتم طی . و در فارسی مثل حاتم یا مثل حاتم طائی گویند. و از آن سخت سخی و بخشنده خواهند : ای دریغ آن حر هنگام سخا حا...