کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدير بالاحترام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدير بالاحترام
معنی
ستودني , ستوده , قابل ستايش
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدير بالاحترام
دیکشنری عربی به فارسی
ستودني , ستوده , قابل ستايش
-
واژههای مشابه
-
جدیر
فرهنگ فارسی معین
(جَ دِ) [ ع . ] (اِ. ص .) 1 - چاردیواری . 2 - سزاوار، شایسته .
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. (اِخ ) نام یکی از آبادیهای میان آب شوشتر است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 215).
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. [ ] (اِخ ) دهی است در نزدیکی وادی ایله که در همواره زمین یهود بمسافت 9 میل بجنوب لده واقع میباشد. (صحیفه ٔ یوشع 15:36). (از قاموس کتاب مقدس ).
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. [ ] (عبری ، اِ) در عبری به معنی آغل گوسفندان . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن کرمیب ، مکنی به ابوالزاهریه ، تابعی است .
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. [ ج َ ](ع ص ) سزاوار. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان القرآن عادل ). خلیق . (اقرب الموارد). لایق . سزاوار. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قمین . حری . حقیق . (از نصاب الصبیان ). شایسته . زیبنده . برازنده . زیبای . برازا. درخور. ازدر. شایان . حجی . (ی...
-
جدیر
لغتنامه دهخدا
جدیر. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) ملقب به سلمی و مکنی به ابوفوره است .
-
جدیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] jadir سزاوار؛ شایسته؛ اهل: ◻︎ پیر را گفتم از سر تحقیق / ای تو را مُلک و دین جدیر و حقیق (سنائی۱: ۳۵۱).
-
جدير بالاعجاب
دیکشنری عربی به فارسی
پسنديده , قابل پسند , قابل تحسين , ستودني
-
جدير بالثناء
دیکشنری عربی به فارسی
ستودني
-
جدير بالثقة
دیکشنری عربی به فارسی
قابل اعتماد , معتمد , موثق , درست , امين
-
جدير بالملاحظة
دیکشنری عربی به فارسی
قابل مراعات , قابل مشاهده , قابل گفتن