کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدوب
لغتنامه دهخدا
جدوب . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) جای خشک بی نبات . (آنندراج ). مکان جدوب ؛ جای خشک بی نبات . (منتهی الارب ). جائی است خشک و بی گیاه که خشکی آن ظاهر و آشکار است . (شرح قاموس ). ماحل . جدیب . (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). جدب . مجدوب . (شرح قاموس ).
-
جدوب
لغتنامه دهخدا
جدوب . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جدبة. یعنی زمین خشک . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به جدبه شود.
-
جستوجو در متن
-
جدبة
لغتنامه دهخدا
جدبة. [ج َ ب َ ] (ع ص ) دچار خشکسالی : عرض جدبة؛ زمین خشک بی نبات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مؤنث جدب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، جدوب . (منتهی الارب ).