کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عميق جدا
دیکشنری عربی به فارسی
ژرف , گردابي , ناپيمودني
-
نظيف جدا
دیکشنری عربی به فارسی
معصوم
-
صغير جدا
دیکشنری عربی به فارسی
ريز , ريزه , کوچک , ناچيز
-
متکلف جدا
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به نمايش ملودرام
-
جدا رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
انفصل
-
جدا کننده
دیکشنری فارسی به عربی
عازل
-
جدا نشدنی
دیکشنری فارسی به عربی
متلازم
-
off-the-car balancing
میزانسازی جدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی میزانسازی تایر در وضعیتی که چرخ از خودرو جدا شده است
-
coachbuilt body
بدنۀ شاسیجدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بدنهای که از شاسی جدا است و با آن واحد یکپارچهای را تشکیل نمیدهد
-
semidetached binary
دوتایی نیمجدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] منظومهای دوتایی که در آن یکی از ستارهها لپِ روش (Roche lobe) خود را پُر کرده است
-
جدا از دیگران
دیکشنری فارسی به عربی
تعليق جانبي
-
جدا بودن از
دیکشنری فارسی به عربی
استقلال عن
-
تافته جدا بافته
واژهنامه آزاد
خاص. ویژه. تک
-
تافته جدا بافته
واژهنامه آزاد
کنایه است از متفاوت بودن غالباً با معنای ضمنی برتر انگاشته شدن و یا خود را برتر شمردن
-
آب و دان جدا،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
ترکیب بهم خورده