کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدایی
/jodāy(')i/
معنی
۱. قطع رابطۀ زناشویی؛ طلاق.
۲. دوری؛ فراق.
۳. تفکیک: جدایی دین از سیاست.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران
۲. طلاق
۳. انفکاک
۴. انفصال، برش، قطع ≠ وصال، وصل
دیکشنری
breakaway, disengagement, dissociation, disunion, divergence, divorce, estrangement, secession, separateness, separation, sequestration, split
-
جستوجوی دقیق
-
جدایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران ۲. طلاق ۳. انفکاک ۴. انفصال، برش، قطع ≠ وصال، وصل
-
separation 2
جدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداقل فاصلۀ مجاز طولی و عرضی و عمودی بین هواگَردها برای دستیابی به بالاترین سطح ایمنی در پرواز
-
جدایی
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (حامص .) 1 - دور از هم بودن . 2 - تنهایی .
-
جدایی
لغتنامه دهخدا
جدایی . [ ج ُ ] (اِخ ) لطفعلی بیگ آذر آرد: از حالش چیزی معلوم نشده و بغیر از این دو سه شعر از اشعارش چیزی بنظر نرسیده است :به پیش شمع اگر پروانه سوزد نیست دشوارش چه با» از سوختن او را که بر بالین بود یارش .گیرم که توبه از می گلگون کندکسی با آن دو لعل...
-
جدایی
لغتنامه دهخدا
جدایی . [ ج ُ ] (حامص ) دوری و مفارقت .(فرهنگ نظام ). تنهائی . بعد. هجر. فراق : ز بیم جداییش گریان شدندچو بر آتش تیز بریان شدند. فردوسی .از ایران و توران جدایی نبودکه با جنگ و کین آشنایی نبود. فردوسی .مرا روزگاری جدایی بودمگر با سروش آشنایی بود. فردو...
-
جدایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) jodāy(')i ۱. قطع رابطۀ زناشویی؛ طلاق.۲. دوری؛ فراق.۳. تفکیک: جدایی دین از سیاست.
-
جدایی
دیکشنری فارسی به عربی
افتراق , انشقاق , انفصالي , خليج , طلاق , مفرق
-
واژههای مشابه
-
innerliner separation, ILS 1
جدایی آستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن آستری از لایۀ داخلی مَنجید
-
belt separation, BES, belt edge separation, belt lift
جدایی تسمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن لبۀ تسمه از مَنجید که بهصورت برآمدگی یا شکاف در ناحیۀ شانه نمایان میشود
-
sidewall separation
جدایی دیواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن لاستیک دیواره از مَنجید که به نمایان شدن رسنهای (cords) لایه منجر میشود
-
longitudinal separation
جدایی طولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداقل فاصلۀ طولی مجاز بین دو هواگَرد
-
lateral separation
جدایی عرضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداقل فاصلۀ جانبی یا عرضی مجاز بین دو هواگَرد
-
vertical separation
جدایی عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداقل فاصلۀ عمودی مجاز بین دو هواگَرد
-
legal separation, judicial separation
جدایی قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اقدامی حقوقی براساس درخواست یکی از زوجین که خواهان ادامۀ تأهل است، اما میخواهد دیگر مسائل زناشویی، مانند حضانت اطفال و نفقۀ کودک و همسر و تقسیم اموال حلوفصل شود