کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جداگانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جداگانه
/jodāgāne/
معنی
۱. علیحده؛ تنها.
۲. (قید) بهطور انفرادی؛ تنهایی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جدا، جداجدا، سوا، علیحده
دیکشنری
distinct, individual, individually, particular, separate, several, severally, single
-
جستوجوی دقیق
-
جداگانه
واژگان مترادف و متضاد
جدا، جداجدا، سوا، علیحده
-
جداگانه
فرهنگ فارسی معین
(جُ نِ) (ص مر.) 1 - تنها. 2 - قطعه قطعه .
-
جداگانه
لغتنامه دهخدا
جداگانه . [ ج ُ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) علیحده . (ناظم الاطباء). منفرد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنها. (ناظم الاطباء). || مستقل . مجزا : [ قمر دلالت کند بر ]... دندانهاش جداگانه و اندر سرش کژی . (التفهیم ). جداگانه آنچه از خوارزم آورده بود نیز بفرستا...
-
جداگانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jodāgāne ۱. علیحده؛ تنها.۲. (قید) بهطور انفرادی؛ تنهایی.
-
جداگانه
دیکشنری فارسی به عربی
تعليق جانبي , مطهر , منفصل
-
جستوجو در متن
-
secundly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور جداگانه
-
inseparately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور جداگانه
-
separably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه
-
indivisibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه بودن
-
nonseparable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر جداگانه
-
vidual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه
-
unseparately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور جداگانه
-
decidual
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه
-
undividedly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور جداگانه