کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدامة
لغتنامه دهخدا
جدامة. [ ج ُ م َ ] (اِخ ) نام دختر جندل که از صحابیات است . (منتهی الارب ).
-
جدامة
لغتنامه دهخدا
جدامة. [ ج ُ م َ ] (اِخ ) نام دختر حارث که از صحابیات بوده است . (منتهی الارب ). و رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 6 و امتاع الاسماع ج 1 ص 6 شود.
-
جدامة
لغتنامه دهخدا
جدامة. [ ج ُ م َ ] (اِخ ) نام دختر وهب که از صحابیات است . (منتهی الارب ).
-
جدامة
لغتنامه دهخدا
جدامة. [ ج ُ م َ ] (ع اِ) کفه ٔ گندم و جو و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه از خوشه ٔ گندم پس از خرمن کوبی هنگام باد دادن بیرون می آید. مایستخرج من السنبل بالخشب اذا ذری البر فی الریح و عزل عنه تبنه . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
جذامة
لغتنامه دهخدا
جذامة. [ ج ُ م َ] (اِخ ) بنت حارث بن عبدالعزی . خواهر رضاعی رسول اکرم (ص ) است . و این کلمه بصورتهای جدامه ، حذافة و شیماء نیز ضبط شده است . (از حاشیه ٔ امتاع الاسماع ص 6).
-
حذافة
لغتنامه دهخدا
حذافة. [ ح ُ ف َ ] (اِخ ) بنت الحارثة السعدیة یا حارث بن عبدالعزی . وی رضیع رسول (ص ) یعنی دختر حلیمه دایه ٔ آن حضرت بود، ملقب به شیماء و مسماة به حذافة و بگاه شیرخوارگی ، پیغامبر صلی اﷲ علیه و سلم را در آغوش می پرورد و پس از بعثت او نزد رسول (ص ) آم...
-
جدمة
لغتنامه دهخدا
جدمة. [ ج َ دَ م َ ] (ع ص ، اِ) مرد کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کوتاه . (شرح قاموس ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). کوتاه از مردان . (صحاح ، از اقرب الموارد) ج ، جَدَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (شرح قاموس ) (ناظم الاطباء). || ...