کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جدار
/jedār/
معنی
دیوار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پوسته، قشر
۲. دیواره، دیوار
برابر فارسی
پوسته
دیکشنری
casing, skin, wall
-
جستوجوی دقیق
-
جدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوسته، قشر ۲. دیواره، دیوار
-
جدار
فرهنگ واژههای سره
پوسته
-
جدار
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) دیوار.
-
جدار
لغتنامه دهخدا
جدار. [ ج ِ ] (اِخ ) محله ای است ببغداد. (از معجم البلدان ).
-
جدار
لغتنامه دهخدا
جدار. [ ج ِ ] (اِخ ) نام قریه ای از قرای یمامه است . (از معجم البلدان ).
-
جدار
لغتنامه دهخدا
جدار. [ ج ِ ] (ع اِ) دیوار. (ترجمان عادل بن علی ). دیواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). لاد. حائط. جَدر. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). ج ، جُدر و جُدُر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جداراً ...
-
جدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: جُدران] jedār دیوار.
-
جدار
دیکشنری فارسی به عربی
حائط , ستارة
-
واژههای مشابه
-
جدار»
لغتنامه دهخدا
جدار». [ ج ُ رَ ] (اِ) بازی ای است که او را کوزه گردان هم میگویند. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). جِدانَک . (از برهان ).
-
جِدَارُ
فرهنگ واژگان قرآن
دیوار
-
قطیعه ٔ بنی جدار
لغتنامه دهخدا
قطیعه ٔ بنی جدار. [ ق َ ع َ ی ِ ب َ ج ِ ] (اِخ ) گمان میرود بنی جدار دوده ای از خزرج باشند. این قطیعه در بغداد است و گروهی از روات معروف به جداری به آن منسوبند. (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
جِدَارُ
فرهنگ واژگان قرآن
دیوار