کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جخر
لغتنامه دهخدا
جخر. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به سمرقند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جخر
لغتنامه دهخدا
جخر. [ ج َ ] (ع مص ) فراخ کردن سر چاه . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): جخر رأس البئر؛ فراخ کرد سر چاه را. (منتهی الارب ) (از قطر المحیط).
-
جخر
لغتنامه دهخدا
جخر. [ ج َ خ َ ] (ع مص ) بوی بد گرفتن گوشت و دهن . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). بوی بد گرفتن گوشت . (از ذیل اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || فراخ شدن درون چاه . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || خالی شدن شکم ...
-
جخر
لغتنامه دهخدا
جخر. [ ج َ خ ِ ] (ع ص ) بسیارخوار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || بددل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ترسو. جبان . (قطرالمحیط) (اقرب الموارد). || لاغرران . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (ناظم الاطبا...
-
جستوجو در متن
-
ران
لغتنامه دهخدا
ران . (اِ) قسمتی از پای از بالای زانو تا کشال . از بیخ کمر تا زانو. (یادداشت مؤلف ). فخذ و آن جزئی از بدن انسان و دیگر حیوانات که در مابین کمر و زانو واقع شده . (ناظم الاطباء). بعربی فخذ گویند. (برهان ) (از شعوری ج 2 ورق 11) (از آنندراج ). فخذ. (دها...