کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جحد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جحد
/jahd/
معنی
۱. (فقه) خیانت در امانت.
۲. [قدیمی] انکار کردن؛ تکذیب کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انکار، تکذیب، رد، نفی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جحد
واژگان مترادف و متضاد
انکار، تکذیب، رد، نفی
-
جحد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (مص م .) انکار کردن .
-
جحد
لغتنامه دهخدا
جحد. [ ج َ ] (ع مص ) کم خیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . || در لغت انکارنمودن شی ٔ است با علم به آن شی ٔ. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). انکار کردن حق کسی را با علم و دانست خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). انکار کردن بدانستگی ....
-
جحد
لغتنامه دهخدا
جحد. [ ج َ ح َ ] (ع مص )سخت عیش گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || انکار کردن بدانستگی . (غیاث اللغات ) (کشاف اصطلاحات فنون ). || کم باران گردیدن . (از منتهی الارب ). خشکی زمین و تهی شدن آن از خیر و برکت . (از اقرب الموارد) (...
-
جحد
لغتنامه دهخدا
جحد. [ ج َ ح ِ ] (ع ص ) کم خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).- عام جَحِد ؛ سال خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سال کم باران . (از اقرب الموارد). ج ، جِحاد. (منتهی الارب ).- فرس جَحِد ؛ اسب کوتاه . (منتهی الا...
-
جحد
لغتنامه دهخدا
جحد. [ ج ُ ] (ع مص ) انکار کردن شی ٔ است با علم به آن . (از کشاف اصطلاحات فنون ). و رجوع به جَحد شود.
-
جحد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jahd ۱. (فقه) خیانت در امانت.۲. [قدیمی] انکار کردن؛ تکذیب کردن.
-
واژههای همآوا
-
جهد
واژگان مترادف و متضاد
اهتمام، اهتمام، تقلا، تکاپو، تلاش، جدیت، سعی، کوشش، مساعی
-
جهد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (مص ل .) کوشیدن ، رنج بردن .
-
جهد
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِمص .) توانایی ، استقامت .
-
جهد
لغتنامه دهخدا
جهد. [ ج َ ] (ع مص ) کوشش کردن و رنجیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ازتاج المصادر). || بار کردن چهارپا فوق طاقت آن و رنج دادن آنرا. || سخت و ناخوش گردیدن زیست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تنگ شدن عیل . (تاج المصادر بیهقی ). || آزمودن ک...
-
جهد
لغتنامه دهخدا
جهد. [ ج ُ ] (ع اِ) توانایی . (منتهی الارب ). طاقت . (اقرب الموارد). توان . تاب ، و گویند بمعنی رنج و مشقت نیز هست چون جهد بفتح جیم . (از اقرب الموارد). رجوع به جَهد شود.- جُهْدُالمُقِل ّ ؛ کوشش فقیر بینوا. تلاش فقیر بیمایه . در حدیث است : ای الصدقة ...
-
جهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jahd ۱. کوشش کردن؛ کوشیدن.۲. کوشش.
-
جهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] johd کوشش.