کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبع
لغتنامه دهخدا
جبع. [ ج َ ] (اِخ ) جبع بن یامین نیز خوانده شده است . اول پادشاهان 15:22 و در مرز و بوم شمالی سبط بن یامین واقع میباشد و آیاتی که در دوم پادشاهان 23، 8 و زکریا 14:10 مذکور است دلالت بر طول اراضی یهودا و بن یامین مینماید و در همین جبعه داود بر فلسطینی...
-
جبع
لغتنامه دهخدا
جبع. [ ج َ / ج ِ / ج َ ب َ ] (اِ) بعبری «تل » باشد. (صحیفه یوشع 18:24 و 21:17) (اول سموییل 13:3 و 14:2) (اشعیاء 10:29) (قاموس کتاب مقدس ).
-
جبع
لغتنامه دهخدا
جبع. [ ج َ ب َ ] (اِ) همان جَبع است . رجوع به آن جَبْع شود.
-
جبع
لغتنامه دهخدا
جبع. [ ج ِ ] (اِ) همان جَبْع است . رجوع به جَبْع شود.
-
واژههای همآوا
-
جبا
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) باج ، خراج .
-
جب ء
لغتنامه دهخدا
جب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. ج ، اَجْبُؤ، جِبَاءة، جِباة. || (مص ) بازایستادن . || ناخوش داشتن . برآمدن و ناگهان برآمدن . || پنهان شدن . || فروختن جباء (مقلوب جا...
-
جب ء
لغتنامه دهخدا
جب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سماروق سرخ . (آنندراج ). || پشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، اَجْبُوْءٌ. جِبَاَةٌ. جَباءَة. ...
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج َ ] (اِخ ) قریه ای است در وادی «الجی »نزدیک رویثه بین مکه و مدینه . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ). در ابیات زیر ذکر آن آمده است : خرجنا من الوادی الذی بین مشعل و بین الجبا هیهات انأت سربتی . شنفری (از معجم البلدان ).علی الشنفری ساری السحا...
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج َ ] (ع اِ) از «ج ب ی »یا «ج ب و» خاک گرداگرد چاه و محفر آن . (منتهی الارب ).گرداگرد سر چاه . (مهذب الاسماء). خاک گرداگرد چاه راگویند. (برهان ). || آب گردآورده برای شتران پیش از ورود آنها. || (ق ) کلمه ٔ ایجاب است بمعنی آری . اَجل . || (اِ) ح...
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج ِ] (ع اِ) آب گردآورده بجهت شتران . (منتهی الارب ). درعربی آب جمعشده و گردآمده برای شتران . (برهان ). || مال فراهم آورده . (منتهی الارب ). || باج و خراج . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء):جودش کفاف عمر بخرد و بزرگ شدعدلش حیات تازه بخاص و بع...
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج ُ ] (اِ) روزشنبه . (ناظم الاطباء). در فرهنگ استنگاس نیز بدین معنی آمده و مؤلف نویسد که شاهدی برای آن دیده نشد.
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج ُب ْ با ] (اِخ ) دهی است به یعقوبا. (منتهی الارب ).
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج ُب ْ با ] (اِخ ) قریه ای است از توابع نهروان و ابومحمد دعوان بن علی بن حمادالجبائی الضریری منسوب بدانجا است . (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ). دهی است بنهروان . (منتهی الارب ).
-
جبا
لغتنامه دهخدا
جبا. [ ج ُب ْ با ] (اِخ ) قریه ای است نزدیک «هیت ». (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ) (منتهی الارب ) و آن جزیره ایست در بالای هیت که اهالی هیت آنجا را جبه گفته و جبی را به آنجا منسوب میدارند. (از مراصدالاطلاع ).